[ ]
22.1 نکته ای که باید در مورد آقای هلمز بدانید---جمعه 22 خرداد 1394ساعت : 17:28| نویسنده : مهرناز
نظرات

ایان مک الن در نقش های فوق العاده ی زیادی ظاهر شده - گندالف، شاه لیر و مل هاچرایت سریال خیابان کورونیشن. اما نقش شرلوک هلمز که انتخابی بدیهی برای شخصی به این هنرمندی بوده از نظر او دور افتاده بود. تا الان که در فیلم آقای هلمز با کارگردانی بیل کاندن ظاهر شده است. به گفته ی مک الن " یه نقش و نصفیه". شوخی نمی کند.

 

 
 

1-این فیلم شوالیه ی اعظم و کهن سال رو نشان می دهد که نقش کاراگاه اعظم و کهن سال در دو مقطع از زندگی اش - 93 سالگی و دوران بازنشستگی در کلبه ی روستایی اش و بعد در 63 سالگی و در آپارتمان لندنش (فلش بک) نشان می دهد: "گاهی وقتا مایکل فسبندر رو میارن که نقش جوانی های من رو بازی کنه" این بازیگر 75 ساله با لبخند می گوید. "اینجا اما همه ش خودم هستم"

 

2-  محبوبیت مک الن بعد از اینکه او و کاندن در فیلم خدایان و هیولاها همکاری کردند تهیه ی بودجه ی فیلم را آسان تر کرد. " دفعه ی قبل برای تهیه ی سه میلیون خیلی زحمت کشیدیم" کاندن با لبخند می گوید. " الان آسونتره. که عالیه چون باعث می شه بعد از جوی که بازی در نقش گندالف بهش داده به تعادل شخصیتی برسه"

 

3- فیلم بر اساس هیچ کدام از داستان های آرتور کانن دویل نوشته نشده است. به جای آن، از رمان "خطای جزئی ذهن" میچ کالن اقتباس شده است. "او از تضعیف حافظه ی پدرش الهام گرفته بود" کاندن می گوید " موضوع ساده تر از شرلوک هلمز است. موضوع  فانی بودن، پیر شدن و تجربه مند شدن است."

 

4-همراه وفادار هلمز دکتر واستون نقش مهمی در این داستان بازی نمی کند. چرا که قبل از شروع شدن داستان از دنیا رفته است. "هیچ وقت وسوسه نشدیم که یه شات از پاتریک استورات در نقش جان واتسون بگیریم" کاندن با خنده می گوید "فرض کنید چی می شد یا بندیکت کامبربچ!"

 

5- مک الن در واقع خانواده ی کامبربچ رو خیلی خوب می شناسد. " پدر بندیکت رو می شناختم، تیموتی کارلتون، وقتی که هر دو خیلی جوون بودیم" مک الن می گوید " یادم میاد بهم گفت فامیل اصلیش کامبربچه. او می گفت باید عوضش می کردم چون با فامیل مثل این امکان نداشت موفق بشم"

 

 

6- در این عکس (بالا) می بینیم که هلمز مخفیانه بیرون خانه اش 221 بی خیابان بیکر ایستاده است. اما فیلم آقای هلمز اشاره می کند که این کاراگاه در واقع در 212 خیابان بیکر زندگی می کرده و 221 بی برای گول زدن طرفداران از همه جا بی خبر بوده است.

 

 

 7- مک الن علاقه داشت که سر صحنه ی فیلم برداری در نقشش فرو برود و سپس شخصیت شرلوکی اش در گذر از کنار دیگران زنده کند. "هرگز همچین چیزی ندیدم." لورا لینی که نقش خدمتکار هلمز را بازی می کند می گوید "من زمان زیادی رو با ایان می گذرونم و زمان زیادی با شرلوک. خیلی خوش شانسم"

 

8-مک الن و کاندن هر دو به خاطر فیلم خدایان و هیولاها نامزد اسکار شدند (کاندن جایزه ی بهترین فیلم نامه را از آن خود کرد) و مشتاق بودند دوباره با هم همکاری کنند. "ایان بخش بزرگی از دلیلی بود که می خواستم این فیلم رو به دست بگیرم"

 

9- مک الن برای این نقش از بینی مصنوعی استفاده کرد که به گفته ی گریمور دیو السی اسم شرلی "کوتاه شده ی شرلوک" داشت. ابتداییست.

 

10-  متاسفیم طرفداران بندیکت کامبربچ. این هلمز جمله ی "بازی آغاز شده است" را نمی گوید و یا در قصر ذهنش چرخ نمی زند. مک الن می گوید:" تو تقریبا 100 سالش است و در دوران بازنشستگی به سر می برد. بیشتر درگیر زنبورداریست تا کاراگاهی"

 

11-فیلم همچنین سفر هلمز به ژاپن را هم نشان می دهد تا بیشتر در مورد زنبورها و ژله ی سلطنتی که باور دارد باعث طول عمر و بازگشت حافظه اش می شود اطلاعات کسب کند. ژاپن تخریب شده در اثر بمب اتم در استودیو 3 میلز شرق لندن فیلم برداری شده است.

 

12- خانه ی شرلوک در اینجا خانه ای روستایی کنار ساحل در شهر ساسکس است که در واقع مزرعه ی ویکام مانور نزدیک وینچلسی است.

 

13- در این خانه ی روستایی است که کاراگاه نابغه ی 93 ساله به تدریج حافظه اش را از دست می دهد. او با خدمتکار خانم مونرو (لورا لینی) و پسرش راجر (میلو پارکر) هم خانه است در حالی که سعی می کند داستان واقعی پرونده ای که واتسون مرحوم به اشتباه ثبت کرده بود تصحیح کند.

 

14- لینی طرفدار پرپاقرص هلمز است و در صحنه ی فیلم برداری برای مجله ی امپایر آهنگ های قدیمی موزیکال ماجراهای برادر باهوش تر شرلوک هلمز با بازی جین وایلدر رو اجرا کرد.

 

15- صحبت از برادر باهوش تر شرلوک هلمز شد. در این فیلم جان سشنز نقش مایکرافت هلمز را بازی خواهد کرد. سشنز نقش کنی پرایس را در سری اول سریال شرلوک با بازی کامبربچ ایفا کرد.

 

16-قبل از شروع تولید فیلم، مک الن طرفدار زنبورها نبود " به هیچ وقت طرف زنبورها نمی رم از الان گفته باشم" او گفت " بهشون احترام می ذارم، عسلشون رو دوست دارم اما در همین حد"

 

17-بعد از دوره ی زنبورداری نظر مک الن   تغییر کرد و به این قضیه افتخار می کند که نیازی به کمک بدل کار نداشته است.او می گوید " دستکش دستم نبود که خیلی خطرناک است. اما نیشم نزدند و اتفاق دیگری هم نیافتاد. در تهیه ی این فیلم هیچ زنبوری آسیب ندید"

 

18- یک ایفای نقش جالب دیگر در این فیلم زمانی ست که کاراگاه پیر نسخه ی سینمایی ماجراهایش را می بیند که نیکولاس رو، بازیگر فیلم شرلوک هلمز جوان، نقش او را بر عهده دارد.

 

19- نام فیلمی که در میان فیلم می بینیم بانوی طوسی پوش است. بانوی طوسی پوش اسم فیلم کوتاهی از شرلوک هلمز است که در سال 1909 توسط بازیگر ویگو لارسن کاگردانی شده است. آیا تصادفی در کار است؟ معلوم نیست، اما وقتی غیرممکن را حذف کنیم آنچه باقی می ماند هر قدر غیر محتمل باشد جز حقیقت نیست. 

 

20- در این فیلم دکه هایی در بیرون 221 بی خیابان بیکر می بینید که سوغاتی های مخصوص شرلوک می فروشند از جمله پیپ های مخصوص بازیل رتبورن.

 

21- با وجود شوخی های خودمانی، کلاه های شکار گوزن زیادی در فیلم نیستند. کاندن می گوید این فیلم شرلوک را نمی پرستد. "واضح ست که به این قضیه اشاره می شود اما این داستان در دنیای مجازی اتفاق می افتد که او هم شخصیتی زاده ی خیال جان واتسون است و هم فردی که واقعا وجود دارد."

 

22- مهمانی پایان فیلم برداری در شرق لندن در رستوران گریپس که متعلق به ایان مک الن است برگزار شد

 

22.1 - در آخر، اسم فیلم Mr Holmes است یا Mr. Holmes؟ جواب قطعی Mr Holmes. خوشحالیم توانستیم کمک کنیم.

 

آقای هلمز 19 جون (جمعه ی آینده) در انگلیس اکران خواهد شد. 

 

منبع: مجله ی Empire

 

ترجمه از مهرناز

تعداد بازدید از این مطلب: 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 21 آذر 1399 ساعت : 12:2 | نویسنده : شرلوک
بررسی شرلوک هلمز بر اساس داستان ها قسمت 3 (استنتاج(1))---نویسنده : هلمز 221
نظرات

استنتاج

دومین مرحله از روش هولمز استفاده از علم استنتاج بر مبنا مشاهده برای رسیدن

به نتایج علمی ومنطقی در مورد جزییات مهم پرونده بود

"در هنر استنتاج بسیار مهم است که بتوان در میان اطلا عات مختلف تشخیص داد کدام فرعی وکدا م اساسی است"(ملاک رایگیت)پس از گردآوری همه واقعیات،سر نخ ها تکه ها وقسمتها در ذهن او وجود دارد

و آنها را بررسی می کند آن وقت اغلب می شیند و ساعتها در تمامی وقایع تعمق می کند

همان طور که در درنده باسکرویل :"تکتک شواهد را سبک سنگین کرد نظریه های مختلی بنا کردآن ها را مقابل هم قرار داد وتصمیم می گرفت که چه نکاتی اساسیست وچه نکاتی بی اهمیت"

در "مرد کج لب"

کارآگاه شب را به تعمق درباره پرونده می گذراند ومقدار زیادی توتون مصرف کرد

و در نهایت به جواب رسید

برای استدلال مبنی بر استنتاج تمایل مشاهده گر به منطقی ماندن

و واقعبین بودن بسیار مهم است.پس از آنکه "با ذهن کاملا خالی که همیشه یک امتیاز محسوب می شود" (جعبه مقوایی) به پرونده می پردازد

فکر میکند"اشتباه است اگر فراتر از اطلاعات خود به بحث به پردازیم متوجه میشوید که دارید ناخود آگاه را طوری می پیچانید که با نظریه های شما جور در بیاید"(سرای ویتسریا)

"من هیچ وقت تعصب ندارم و رام و سربه راه به طرفی میروم که اطلاعات هداستم کند"(ملاک رایگیت)و"من هرگز حدس نمی زنم عادت بدیست –نیروی منطق را تباه می کند"(نشانه چهار)

این قسمت ادامه دارد..-قسمت 2(مشاهده)-قسمت1(روش کار)بررسی شرلوک هلمز بر اساس داستان ها قسمت 3 (استنتاج(1))---

تعداد بازدید از این مطلب: 79
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 21 آذر 1399 ساعت : 12:1 | نویسنده : شرلوک
معرفی هلمز بر اساس داستان هاش قسمت 2 (مشاهده)--- نویسنده : هلمز 221
نظرات

معرفی هلمز بر اساس داستان هاش

 

 

 

 

مشاهده:

هولمز بارها به واتسون می گوید "توکه با روش های من آشنایی" یکی از این روش های حیاتی مشاهده بود

"مدتهاست که من این اصل را پذیرفتم که جزیات از همه چیز مهم ترند"(مسله هویت)

"تو که روش های من را می دانی مبتنی بر جزیات کم اهمیت"(رازدره باسکامب)

"وقتی فکر می کنم که بعضی از مهترین پرونده هام هیچ سرآغاز نوید بخشی نداشتن دهرگز جرت نمیکنم هیچ چیز را کم اهمیت بخوانم"(شش ناپلون)

به گفته واتسون در ماجرا "رسوایی در بوهم" او "او نیرو مشاهده فوقالعاده ای داشت"و در نشان چهار "از استعدادی خارق العاده در ورد جزیات بر خوردار بود"

"هیچ چیز به اندازه جزییات مهم نیست"(مرد لب کج)

دلمشغولی او در مورد جزییات او را به شخصی مهم در عرصا جنایت تبدیل کرد وبلای جان مقامات پلیس که عادتهای او اغلب گیجشان می کرد

مثلادر اتود در قرمز لاکی:

"همان طور که صحبت می کرد یک متر اندازه گیری و یک ذره بین گرد وبزرگ از جیبش در آورد با این دو ابزار بی سرصدا  وتند تند دور اتاق راه می رفت وزانو میزد ویک بار هم روی شکم دراز کشید چنان غرق در کارش بود که ظاهرا حضور ما را از یاد برده بود ...برای مدت بیست دقیقه به تحقیقاتش ادامه داد و

با دقت فراوان فاصله های بین علامت هایی را اندازه گرفت که به چشم من به کل نامریی بود.."

هولمز پشس از مشاهداتش کمتر تحمل آدمهایی را داشت که مانند او از وجود سرنخ ها آگاه نبودند

در رسوایی در بوهم می گوید "تو میبینی واتسون ولی مشاهده نمی کنی "

به طور کلی موضوع زبان زخم هایش پلیس بود

پایان بخش دوم-قسمت اول

تعداد بازدید از این مطلب: 77
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 21 آذر 1399 ساعت : 12:0 | نویسنده : شرلوک
بررسی شرلوک هلمز بر اساس داستانهاش (قسمت اول)---نویسنده : هلمز 221
نظرات
 درباره شرلوک هلمز
 
شرلوک هلمز به گفته خود،تنها کارآگاه غیر رسمی در دنیا بود "من آخرین و عالیترین مرجع استیناف در حرفه کارآگاهی هستم  وقتی گرگسن یا لسترید،اتلنی جونز دانش لازم را ندارند -که وضع همیشگی شان است - موضوع را به من ارجاع می دهند "(نشانه چهار)
هولمز معتقد بود "کارآگاهی یک کار علمی دقیق است،یا باید این گونه باشد"(نشانه چهار)و"وسعت دید یکی از ضرورتهای حرفه ماست تا متقابل ایده ها و کاربرد های غیر مستقیم دانش اغلب بسیار جالب توجه"(دره وحشت)
مهارت های او در مشاهده و استدلال مبتنی بر استنتاج ،آشکارا ترکیبی (عمدتا خود آموخته)وتوارث ژنتیکی است کسی نمی داند این تواناییها چه موقع در او شکوفا شد ولی بی تردید در دوران دانشگاه بود آن عادت های مشاهده واستنتاج دیگر برایش به روشی تبدیل شده بود "هر چند هنوز از نقشی که قرار بود در زندگیم ایفا کند خبر نداشتم "(ماجرای کشتی گلوریا اسکات)
روشی که هلمز از آن استفاده می کرد در سراسر دوران طولانی حرفه ای خود بدان تکامل بخشید مایه شگفتی مردم اروپا شد و اورا در میان صاحب نظران جنایت در جایگاه اول قرار داد می گفت روش های من مبتنی بر سه چیز است مشاهده ،استنتاج ودانش سه ویژگی همواره در پرونده ها مطرح شده در داستان های او مشهور بود و هر سه آنها مشاهده گر را به حیرت می انداخت وقتی هلمز آن را توضیح میداد مردم با سخنانی از قبیل این از کنارش می گذشتند :"راستش اول فکر معجزه کردید ولی حالا که فکرش را می کنم  می بینم ان قدر ها مشکل نبوده"(انجمن موسرخ ها ) 
 
پایان بخش یک
 
اگه خوبه در هفته ی بعد، ادامشو بزارم  کلا 4 قسمت در سه قسمت بعد به بررسی این سه ویژگی می پردازیم
تعداد بازدید از این مطلب: 73
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 21 آذر 1399 ساعت : 11:59 | نویسنده : شرلوک
مجموعه ی کوچکی از کتاب های ترجمه شده ی شرلوک--- نویسنده : Dr.John Who Watson
نظرات
 

امروز من براتون مجموعه ای از کتاب های ترجمه شده ی شرلوک رو آوردم یک روز قبل از اینکه شرلوک عزیز پست کتابای انگلیسیش رو بذاره من دنبال این کتابا بودم و تونستم هفت کتاب ترجمه شده براتون بیارم...در نظر داشته باشین با اینکه نزدیک به 4،5 تاش تایپ شده است تعدادی هم اسکن شده است که بخاطر کیفیت پایینشون معذرت میخوام.داستان های کوتاه شرلوک به زبان انگلیسی هم در یک فایل PDF در این مجموعه وجود داره.این کتابا رو از سایت های مختلف گرفتم و توی  PDF  ها سایت ها هست پس احتیاجی به گفتن منبع اینجا نیست.هرگونه مشکلی در دانلودشون داشتین به من خبر بدین!!!

کپی با ذکر منبع جمع آوری کننده(این سایت) مجاز است
 
 
*Enjoy from stories*
تعداد بازدید از این مطلب: 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 21 آذر 1399 ساعت : 11:58 | نویسنده : شرلوک
شرلوک
نظرات

    

    

    

تعداد بازدید از این مطلب: 72
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 21 آذر 1399 ساعت : 11:57 | نویسنده : شرلوک
اخرین گفته های شرلوك به جان--- نویسنده : emm
نظرات

متن آخرین نامه ای كه شرلوك هولمز به دكتر جان واتسون نوشت...

 
 
 ادامه ی مطلب لطفا...
 
 
 

" واتسون عزیزم. این چند سطر را به لطف آقای موریارتی می نویسم كه منتظر است كارم كه تمام شد آخرین مباحثه ی خود را آغاز نماییم...موریارتی اطلاعاتی به من داده است از شیوه هایی كه به كار می بسته تا از چنگ پلیس انگلستان در امان باشد و نیز از حركات من خبر بگیرد. و این اطلاعات نظر قبلی و بسیار مثبت مرا در باب قابلیت های او تایید می كند. وقتی فكر میكنم كه قادر خواهم بود كه جامعه را از تاثیرات مخرب ادامه ی حضور موریارتی آزاد كنم احساس رضایت می كنم..هر چند كه این كار متاسفانه به بهایی تمام می شود كه برای دوستان من, و مخصوصا برای تو واتسون عزیز, رنج آور خواهد بود. ولی پیش از این برایت توضیح داده بودم كه كار و حرفه ی من در هر حال به نقطه ی بحران خود رسیده است و هیچ نقطه ی پایان ممكنی برای ان از نظر خود من دلپذیرتر از همین پایان حاضر نمی توانست باشد. درحقیقت اگر به من اجازه بدهی اعترافی بكنم, باید بگویم كه می دانستم, با اعتقاد كامل می دانستم كه نامه ی رسیده از مایرینگن چعلی است.ولی گذاشتم به ماموریت پزشكی ات بروی, چون بر این باور بودم كه تحولی از همین نوع پیش خواهد آمد...

 به كاراگاه پترسن بگو مداركی كه برای محكومیت اعضای باند لازم دارد در قفسه ی بایگانی من در خانه ی حرف " میم" است, بسته بندی شده در یك پاكت آبی رنگ كه روی آن نام موریارتی نوشته شده. قبل از ترك انگلستان تكلیف اموالم را هم روشن كرده و دستورالعمل لازم را نزد برادرم مایكرافت گذاشته ام.لطفا سلام مرا به خانم واتسون برسان, و دوست عزیز باور كن وقتی كه می گویم:
                                                                                                                                                                                     دوستدار صمیمی تو
                                                                                                                                                                                                    شرلوك هولمز"
                                                                 
تعداد بازدید از این مطلب: 71
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 21 آذر 1399 ساعت : 11:56 | نویسنده : شرلوک
اخرین گفته های شرلوك به جان--- نویسنده : emm
نظرات

متن آخرین نامه ای كه شرلوك هولمز به دكتر جان واتسون نوشت...

 
 
 ادامه ی مطلب لطفا...
 
 
 

" واتسون عزیزم. این چند سطر را به لطف آقای موریارتی می نویسم كه منتظر است كارم كه تمام شد آخرین مباحثه ی خود را آغاز نماییم...موریارتی اطلاعاتی به من داده است از شیوه هایی كه به كار می بسته تا از چنگ پلیس انگلستان در امان باشد و نیز از حركات من خبر بگیرد. و این اطلاعات نظر قبلی و بسیار مثبت مرا در باب قابلیت های او تایید می كند. وقتی فكر میكنم كه قادر خواهم بود كه جامعه را از تاثیرات مخرب ادامه ی حضور موریارتی آزاد كنم احساس رضایت می كنم..هر چند كه این كار متاسفانه به بهایی تمام می شود كه برای دوستان من, و مخصوصا برای تو واتسون عزیز, رنج آور خواهد بود. ولی پیش از این برایت توضیح داده بودم كه كار و حرفه ی من در هر حال به نقطه ی بحران خود رسیده است و هیچ نقطه ی پایان ممكنی برای ان از نظر خود من دلپذیرتر از همین پایان حاضر نمی توانست باشد. درحقیقت اگر به من اجازه بدهی اعترافی بكنم, باید بگویم كه می دانستم, با اعتقاد كامل می دانستم كه نامه ی رسیده از مایرینگن چعلی است.ولی گذاشتم به ماموریت پزشكی ات بروی, چون بر این باور بودم كه تحولی از همین نوع پیش خواهد آمد...

 به كاراگاه پترسن بگو مداركی كه برای محكومیت اعضای باند لازم دارد در قفسه ی بایگانی من در خانه ی حرف " میم" است, بسته بندی شده در یك پاكت آبی رنگ كه روی آن نام موریارتی نوشته شده. قبل از ترك انگلستان تكلیف اموالم را هم روشن كرده و دستورالعمل لازم را نزد برادرم مایكرافت گذاشته ام.لطفا سلام مرا به خانم واتسون برسان, و دوست عزیز باور كن وقتی كه می گویم:
                                                                                                                                                                                     دوستدار صمیمی تو
                                                                                                                                                                                                    شرلوك هولمز"
                                                                 
تعداد بازدید از این مطلب: 75
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 21 آذر 1399 ساعت : 11:56 | نویسنده : شرلوک
دانش ومهارت های شرلوک هلمز---نویسنده : Sherlock 221
نظرات

دانش ومهارت ها

 

در داستان "اتود در قرمز لاکی" نویسنده مواردی را به عنوان پیش زمینه در اختیار خواننده می گذارد. مثلا این مسئله روشن می‌شود که او در سال ۱۸۸۱ م. به ظاهر به عنوان دانشجوی پزشکی مشغول تحصیل است اما "در هیچ یک از آنها به صورت منظم شرکت نکرده" همچنین اینکه او یک فرد علاقه مند در زمینه علم شیمی است و "دانش او اغلب استادانش را به حیرت می اندازد".

در داستان "ماجرای گلوریا اسکات" مطالب بیشتری در مورد مسئله‌ای که باعث کاراگاه شدن هولمز می‌گردد ارائه می‌شود: پدر دوست دانشکده اش خیلی خیلی از او به دلیل مهارت های استنتاجی او تمجید می‌کند. هولمز از روش های خاص خودش استفاده می‌کند. همچنین روش های او بر "منطق" و "قدرت مشاهده" و "استنتاج" متمرکزاند.

 

در داستان "اتود در قرمز لاکی" دکتر واتسن توانایی ها و اطلاعات هولمز را این چنین تشخیص می‌دهد:

·         اطلاعات درباره ادبیات – صفر.

·         اطلاعات درباره فلسفه – صفر.

·         اطلاعات درباره نجوم – صفر.

·         اطلاعات درباره سیاست – مختصر.

·         اطلاعات درباره گیاهشناسی – متغیر.

درباره تاجریزی سمی (گیاهی علفی و پرشاخه با برگ های پهن و دندانه دار و مورد استعمال در طب), تریاک و سمها به طور کلی بسیار بالا. از باغبانی عملی هیچ چیز نمی‌داند.

·         اطلاعات درباره زمین شناسی – کاربردی ولی محدود.

در یک چشم بر هم زدن خاکهای مختلف را از هم تشخیص می‌دهد. بعد از پیاده روی هایش, لکه‌های روی شلوارش را نشانم داده و از روی رنگ و غلظتشان به من گفته است که در کدام قسمت لندن روی شلوارش پاشیده اند.

·         اطلاعات درباره شیمی – بسیار زیاد.

·         اطلاعات درباره علم تشریح – دقیق ولی غیر روشمند.

·         اطلاعات درباره نوشته‌های مهیج – بسیار زیاد.

به نظر می‌رسد از جزئیات کامل همهٔ جنایات این قرن مطلع باشد

·         ویولن را خوب می نوارد.

·         در چوب بازی, بوکس و شمشیر بازی مهارت دارد.

·         اطلاعات کاربردی خوبی از قوانین بریتانیا دارد.

هر چند در اواخر داستان "اتود در قرمز لاکی" نشان داده می‌شود که هولمز زبان لاتین را می‌داند و به ترجمه در مورد مضامین رومی (لاتین) اصیل نیاز ندارد. به هر جهت این دانش در لیست بالا ذکر نشده است.

داستان های بعدی مشخص کردند که لیست بالا قابل اعتبار نیست. با وجود فرضیه بی اطلاعی هولمز از سیاست, در داستان "رسوایی در بوهمیا" او به سرعت هویت حقیقی "کنت فون کرام" ساختگی که در حقیقت نجیب زاده و پادشاه بوهیماست را تشخیص می‌دهد. با توجه به سخنان و گفتار او در داستان ها, که مملو از منابعی مانند عهد عتیق, کتاب های مربوط به شکسپیر و حتی گوته هستند می‌توان نتیجه گرفت که هولمز در مورد ادبیات غیرمهیج نیز اطلاعاتی دارد و دانش او در زمینه ادبیات به ماجراهای جنایات محدود نمی‌شود.

تعداد بازدید از این مطلب: 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

جمعه 21 آذر 1399 ساعت : 11:53 | نویسنده : شرلوک
بررسی قسمت دوم از فصل دو سگ غول پیکر باسکرویل(The Hounds of--- نویسنده : هلمز 221
نظرات
وب حتما می دونید که سگ غول پیکر باسکرویل همون درنده باسکرویل پس سریع می رم سراغ تفاوت ها و تشابه ها
  
 
تفاوتها:
 
1-باسکرویل در داستان نام خانوادگی یک خانواده ثروت مند است نه یک مکان:
 
 
2- در داستان های اصلی وکیل خانوادگی خانواده باسکرویل می یاد سرغ هلمز نه پسرشون هنری
 
3-در داستان های اصلی واقعه بر اساس یک وصیت نامه در مورد جد باسکرویل بود
که برای باسکرویل اتفاق افتاد و در داستان برای خود باسکرویل
4-در داستان اصلی اون سگ واقعا سگ بود که با مواد شیمیایی 
مثل فسفر وحشتناک شده بود و در سریال توسط گاز مخدر باعث ترس می شد:
 
5-در داستان اصلی آنچه درباره سگ گفته می شد این بود که یکی از 
بزرگان خانواده باسکرویل دختری را بزور به خانه اش می برد...
دختر فرار میکند و اون با چند تا از دوستاش شخص به دنبالش می رود 
سر انجام جنازه شخص رو میبینند و سگ غول آسا رو ولی در سریال این طور نیست
و.
 
تشابها:
 
1-در هر دو یک دوست خانوادگی باعث قتل شده بود 
 
2-هر دو به ظاهر سگی ترسناک در جریان قتل بود
 
تعداد بازدید از این مطلب: 143
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 23:29 | نویسنده : شرلوک
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
I'm bored of being bored because being bored is SO boring since 2011 (عضو باشگاه نویسندگان میهن بلاگ) Bakerstreet.ir
منو اصلی
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 126
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 5
:: باردید دیروز : 10
:: بازدید هفته : 18
:: بازدید ماه : 27
:: بازدید سال : 846
:: بازدید کلی : 846
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شرلوک هلمز ساکن ۲۲۱ بی خیابان بیکر و آدرس bakerstreet.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.