[ ]
زندگی نامه ی مارتین فریمن--- نویسنده : مهرناز
نظرات

با تبریک و آرزوی موفقیت برای مارتین فریمن در زاد روزش

 

مارتین جان کریستوفر فریمن

متولد 8 سپتامبر 1971

الدرشات، همپشیر، انگلیس

تحصیلات: دانشگاه مرکزی سخن و نمایش

سال های فعالیت: 1997 تا کنون

قد : 1.69 متر

شریک زندگی: آماندا ابینگتون

جوایز: بفتا - بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای شرلوک (2011)

امی-بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای شرلوک (2014)

 

مارتین جان کریستفر فریمن متولد 8 سپتامبر 1971 (17 شهریور 1350) بازیگر انگلیسی است. او برای ایفای نقش های تیم کنتربری در سریال The Office، دکتر جان واتسون در سریال شرلوک و بیلبو بگینز در فیلم های سه قسمتی هابیت ساخته ی  پیتر جکسون  مشهور است.

نقش های دیگر او عبارتند از Love Actually, The Hitchhiker’s Guide to Galaxy, Nativity !  و تمام فیلم های سری سه گانه ی Three Flavours Cornetto.

دوران کودکی و نوجوانی

 

مارتین فریمن، متولد شهر الدرشات همپشیر، جوان ترین فرزند  در میان پنج فرزند  خانواده اش است. والدینش فیلومنا (نوریس) و جفری فریمن، افسر نیروی دریایی، در دوران کودکی فریمن از هم جدا شدند و وقتی فریمن ده ساله بود، جفری در اثر حمله قلبی از دنیا رفت. فریمن در خانواده ی کاتولیک پروش یافته و در مدرسه ی "سالسیان" شهر چرتسلی در ساری درس خوانده است. با وجود مذهبی نبودن خانواده اش، مذهب تاثیر قابل توجهی بر او گذاشته است. در کودکی، فریمن از آسم رنج می برده و به خاطر عدم تعادل مجبور به انجام عمل جراحی روی استخوان رانش شده است. قبل از اینکه برای ادامه ی تحصیل در رشته ی مطلاعات رسانه ای به کالج بروکسلند برود، در مدرسه ی کاردانی کاتولیک مشغول به تحصیل بوده است.

زندگی حرفه ای

 

 

فریمن در سن پانزده سالگی به گروه تئاتر جوانان پیوست اما تا هفده سالگی اعتماد به نفس لازم برای انتخاب شغل بازیگری را کسب نکرده بود. او به دانشگاهCentral School of Speech and Drama (دانشگاه مرکزی فن سخن و نمایش)  رفت. فریمن حداقل در 18 برنامه ی تلویزیونی، 14 نمایش تئاتر و تعدادی تولیدات رادیویی ایفای نقش کرده است. تیم کنتربری در سریال The Office  یکی از نقش های قابل توجه اوست. او همچنین در سریال کمدی موضوعی Hardware  ( سخت افزار) بازی کرده است. فریمن در فیلم های سینمایی مختلفی از جمله Ali G Indahouse (2002) ، Love, Actually  (2003) نیز ظاهر شده است. با بازی در نقش لرد شفتبری در برنامه ی تاریخی ساخت بی بی سی با نام "چارلز دوم: شور و قدرت" در سال 2003، فریمن به نقش های جدی تر روی آورد. او همچنین نقش کوچکی در قسمت اول سری دوم سریال "زندگی" ایفا کرده است. علاوه بر این فریمن در سری تلویزیونی بی بی سی به نام "خانواده ی رابینسون"  و "کتاب های سیاه" بازی کرده است. او در فیلم "همه با هم" تولید سال 2007 با نویسندگی و کارگردانی گَوین کلکستون حضور دارد. همچنین در کنار راجر لوید پک، جیمی هوگارث و کریستوفر ملوز در نمایش "آخرین خنده" اثر بیل کنرایت ظاهر شد.

 

فریمن نقش دکتر جان واتسون در سریال شرلوک (اقتباس مدرن بی بی سی از داستان های پلیسی شرلوک هلمز) را  بازی می کند. اولین قسمت این سریال "پرونده ی صورتی" با استقبال منتقد ها در 25 جولای 2010 ( 3 مرداد 1389) پخش شد. فریمن برای ایفای این نقش جایزه ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در سال 2011 از آن خود کرد و نامزد دریافت جایزه ی امی برای بهترین بازیگر مکمل مرد در یک سریال یا فیلم تلویزیونی شد.

 

فریمن نقش بیلبو بگینز، شخصیت اصلی سری سه گانه ی هابیت با کارگردانی پیتر جکسون را بر عهده دارد. قسمت اول این سری با نام سفر غیرمنتظره برای فریمن جایزه ی بهترین قهرمان جوایز سینمایی ام تی وی سال 2013 و بهترین بازیگر در هجدهمین دوره ی جوایز امپایر را به ارمغان آورد.

او همچنین تمام سری سه گانه ی سایمون پگ و ادگار رایت با نام "Three Flavours Cornetto" نقش آفرینی کرده است. او در قسمت نهایی این سری با اسم "پایان دنیا"  (که سال 2013 روی صحنه می رود) یکی از نقش های اصلی را بر عهده دارد.

 

فریمن در سال 2014  علاوه بر فصل سوم سریال شرلوک، در سریال فارگو در تلویزیون آمریکا ظاهر شد. این سریال برگرفته از فیلم برادران کوئن با همین نام است. فریمن نقش فروشنده ای را بازی می کند که با تازه وارد خطرناکی (با بازی بیلی باب تورنتن) آشنا می شود. فریمن به خاطر ایفای این نقش،  نامزد دریافت جایزه ی امی برای بازیگر نقش اصلی شد. و او در همین سال موفق به دریافت جایزه ی امی برای بازی در نقش جان واتسون در سریال شرلوک شد. فریمن در تابستان 2014 در نقش ریچارد سوم در تئاتر ترافالگار لندن به روی صحنه رفت. 

 

 

 
در سال 2015فریمن در نقش میلتون فراکتمن در فیلم تلویزیونی "برنامه ی آیشمان" ظاهر شد. این فیلم بر اساس داستان واقعی فیلم برداری لئو هوریتز از دادگاه جنانتکار جنگی ادولف  آیشمان در سال 1961 ساخته شده بود. فیلم صحنه های دارماتیک را با فیلم های تاریخی ترکیب کرده بود. فریمن در سال 2015 جایزه ی بهترین اجرا جوایز Mousetrap را دریافت کرد. او همچنین در جشنواره ی فیلم کودکان Giffoni جایزه ی Giffoni Experience را دریافت کرد.
 
 
 
فریمن در سال ابتدای سال 2016 بار دیگر در نقش جان واتسون در قسمت ویژه ی سریال شرلوک "عروس نفرت انگیز" به عرصه ی تلویزیون بازگشت. اون همچنان در نقش اورت راس در فیلم "کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی" و در فیلم "ویسکی، فاکسترات و تانگو" ظاهر شد. 
 
 
 
از پروژه های آینده ی فریمن می توان به فصل چهارم سریال شرلوک، سریال استارت آپ، فیلم Official Secrets و Cargo اشاره کرد. 
 

زندگی شخصی

فریمن با شریک زندگی اش آماندا ابینگتون در حین فیلم برداری "فقط مردان" تولید کانال 4 انگلیس در سال 2000 آشنا شده است و آنها هم اکنون در شهر هرتفوردشیر سکونت دارند. این زوج یک فرزند دختر و یک فرزند پسر دارند و تا کنون در کنار هم در تولیداتی از جمله Swinging with the Finkels, The Debt, The Robinsons و فیلم "همه با هم" ظاهر شده اند.

 

فریمن با شرکت در برنامه ی "فکر می کنی کی هستی؟" که 19 اوت 2009 پخش شد، متوجه شد که پدربزرگش (لنورد فریمن) که کمی قبل از نبرد دونکرک در اوایل جنگ جهانی دوم کشته شده، پزشک دوران جنگ بوده است. پدر لنورد با نام ریچارد، نابینا به دنیا آمده و حرفه اش کوک کننده و نوازنده پیانو در کلیسا ی سنت اندروز در شهر وست تارینگ و بعدتر معلم موسیقی در شهر کینگستون بوده است.

فریمن که طرفدار پر و پا قرص موسیقی موتاون است در اکتبر 2009 با اسموکی رابینسون برای قسمتی از برنامه ی "The Culture Show" مصاحبه کرد. فریمن گیاه خوار است. با اینکه با آیین کاتولیک برزگ شده است ، با عقاید مذهبی به گفته ی خود تنش دارد " رابطه ی من با ایمانم هیچ وقت آسان نبوده است. من و خدا همیشه این طور بوده ایم"

منبع: ویکیپدیا انگلیسی مارتین فریمن 

منبع عکس ها: تامبلر

ترجمه از بیکر استریت 

تعداد بازدید از این مطلب: 73
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 23:2 | نویسنده : شرلوک
زندگی نامه ی مارتین فریمن--- نویسنده : مهرناز
نظرات

با تبریک و آرزوی موفقیت برای مارتین فریمن در زاد روزش

 

مارتین جان کریستوفر فریمن

متولد 8 سپتامبر 1971

الدرشات، همپشیر، انگلیس

تحصیلات: دانشگاه مرکزی سخن و نمایش

سال های فعالیت: 1997 تا کنون

قد : 1.69 متر

شریک زندگی: آماندا ابینگتون

جوایز: بفتا - بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای شرلوک (2011)

امی-بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای شرلوک (2014)

 

مارتین جان کریستفر فریمن متولد 8 سپتامبر 1971 (17 شهریور 1350) بازیگر انگلیسی است. او برای ایفای نقش های تیم کنتربری در سریال The Office، دکتر جان واتسون در سریال شرلوک و بیلبو بگینز در فیلم های سه قسمتی هابیت ساخته ی  پیتر جکسون  مشهور است.

نقش های دیگر او عبارتند از Love Actually, The Hitchhiker’s Guide to Galaxy, Nativity !  و تمام فیلم های سری سه گانه ی Three Flavours Cornetto.

دوران کودکی و نوجوانی

 

مارتین فریمن، متولد شهر الدرشات همپشیر، جوان ترین فرزند  در میان پنج فرزند  خانواده اش است. والدینش فیلومنا (نوریس) و جفری فریمن، افسر نیروی دریایی، در دوران کودکی فریمن از هم جدا شدند و وقتی فریمن ده ساله بود، جفری در اثر حمله قلبی از دنیا رفت. فریمن در خانواده ی کاتولیک پروش یافته و در مدرسه ی "سالسیان" شهر چرتسلی در ساری درس خوانده است. با وجود مذهبی نبودن خانواده اش، مذهب تاثیر قابل توجهی بر او گذاشته است. در کودکی، فریمن از آسم رنج می برده و به خاطر عدم تعادل مجبور به انجام عمل جراحی روی استخوان رانش شده است. قبل از اینکه برای ادامه ی تحصیل در رشته ی مطلاعات رسانه ای به کالج بروکسلند برود، در مدرسه ی کاردانی کاتولیک مشغول به تحصیل بوده است.

زندگی حرفه ای

 

 

فریمن در سن پانزده سالگی به گروه تئاتر جوانان پیوست اما تا هفده سالگی اعتماد به نفس لازم برای انتخاب شغل بازیگری را کسب نکرده بود. او به دانشگاهCentral School of Speech and Drama (دانشگاه مرکزی فن سخن و نمایش)  رفت. فریمن حداقل در 18 برنامه ی تلویزیونی، 14 نمایش تئاتر و تعدادی تولیدات رادیویی ایفای نقش کرده است. تیم کنتربری در سریال The Office  یکی از نقش های قابل توجه اوست. او همچنین در سریال کمدی موضوعی Hardware  ( سخت افزار) بازی کرده است. فریمن در فیلم های سینمایی مختلفی از جمله Ali G Indahouse (2002) ، Love, Actually  (2003) نیز ظاهر شده است. با بازی در نقش لرد شفتبری در برنامه ی تاریخی ساخت بی بی سی با نام "چارلز دوم: شور و قدرت" در سال 2003، فریمن به نقش های جدی تر روی آورد. او همچنین نقش کوچکی در قسمت اول سری دوم سریال "زندگی" ایفا کرده است. علاوه بر این فریمن در سری تلویزیونی بی بی سی به نام "خانواده ی رابینسون"  و "کتاب های سیاه" بازی کرده است. او در فیلم "همه با هم" تولید سال 2007 با نویسندگی و کارگردانی گَوین کلکستون حضور دارد. همچنین در کنار راجر لوید پک، جیمی هوگارث و کریستوفر ملوز در نمایش "آخرین خنده" اثر بیل کنرایت ظاهر شد.

 

فریمن نقش دکتر جان واتسون در سریال شرلوک (اقتباس مدرن بی بی سی از داستان های پلیسی شرلوک هلمز) را  بازی می کند. اولین قسمت این سریال "پرونده ی صورتی" با استقبال منتقد ها در 25 جولای 2010 ( 3 مرداد 1389) پخش شد. فریمن برای ایفای این نقش جایزه ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در سال 2011 از آن خود کرد و نامزد دریافت جایزه ی امی برای بهترین بازیگر مکمل مرد در یک سریال یا فیلم تلویزیونی شد.

 

فریمن نقش بیلبو بگینز، شخصیت اصلی سری سه گانه ی هابیت با کارگردانی پیتر جکسون را بر عهده دارد. قسمت اول این سری با نام سفر غیرمنتظره برای فریمن جایزه ی بهترین قهرمان جوایز سینمایی ام تی وی سال 2013 و بهترین بازیگر در هجدهمین دوره ی جوایز امپایر را به ارمغان آورد.

او همچنین تمام سری سه گانه ی سایمون پگ و ادگار رایت با نام "Three Flavours Cornetto" نقش آفرینی کرده است. او در قسمت نهایی این سری با اسم "پایان دنیا"  (که سال 2013 روی صحنه می رود) یکی از نقش های اصلی را بر عهده دارد.

 

فریمن در سال 2014  علاوه بر فصل سوم سریال شرلوک، در سریال فارگو در تلویزیون آمریکا ظاهر شد. این سریال برگرفته از فیلم برادران کوئن با همین نام است. فریمن نقش فروشنده ای را بازی می کند که با تازه وارد خطرناکی (با بازی بیلی باب تورنتن) آشنا می شود. فریمن به خاطر ایفای این نقش،  نامزد دریافت جایزه ی امی برای بازیگر نقش اصلی شد. و او در همین سال موفق به دریافت جایزه ی امی برای بازی در نقش جان واتسون در سریال شرلوک شد. فریمن در تابستان 2014 در نقش ریچارد سوم در تئاتر ترافالگار لندن به روی صحنه رفت. 

 

 

 
در سال 2015فریمن در نقش میلتون فراکتمن در فیلم تلویزیونی "برنامه ی آیشمان" ظاهر شد. این فیلم بر اساس داستان واقعی فیلم برداری لئو هوریتز از دادگاه جنانتکار جنگی ادولف  آیشمان در سال 1961 ساخته شده بود. فیلم صحنه های دارماتیک را با فیلم های تاریخی ترکیب کرده بود. فریمن در سال 2015 جایزه ی بهترین اجرا جوایز Mousetrap را دریافت کرد. او همچنین در جشنواره ی فیلم کودکان Giffoni جایزه ی Giffoni Experience را دریافت کرد.
 
 
 
فریمن در سال ابتدای سال 2016 بار دیگر در نقش جان واتسون در قسمت ویژه ی سریال شرلوک "عروس نفرت انگیز" به عرصه ی تلویزیون بازگشت. اون همچنان در نقش اورت راس در فیلم "کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی" و در فیلم "ویسکی، فاکسترات و تانگو" ظاهر شد. 
 
 
 
از پروژه های آینده ی فریمن می توان به فصل چهارم سریال شرلوک، سریال استارت آپ، فیلم Official Secrets و Cargo اشاره کرد. 
 

زندگی شخصی

فریمن با شریک زندگی اش آماندا ابینگتون در حین فیلم برداری "فقط مردان" تولید کانال 4 انگلیس در سال 2000 آشنا شده است و آنها هم اکنون در شهر هرتفوردشیر سکونت دارند. این زوج یک فرزند دختر و یک فرزند پسر دارند و تا کنون در کنار هم در تولیداتی از جمله Swinging with the Finkels, The Debt, The Robinsons و فیلم "همه با هم" ظاهر شده اند.

 

فریمن با شرکت در برنامه ی "فکر می کنی کی هستی؟" که 19 اوت 2009 پخش شد، متوجه شد که پدربزرگش (لنورد فریمن) که کمی قبل از نبرد دونکرک در اوایل جنگ جهانی دوم کشته شده، پزشک دوران جنگ بوده است. پدر لنورد با نام ریچارد، نابینا به دنیا آمده و حرفه اش کوک کننده و نوازنده پیانو در کلیسا ی سنت اندروز در شهر وست تارینگ و بعدتر معلم موسیقی در شهر کینگستون بوده است.

فریمن که طرفدار پر و پا قرص موسیقی موتاون است در اکتبر 2009 با اسموکی رابینسون برای قسمتی از برنامه ی "The Culture Show" مصاحبه کرد. فریمن گیاه خوار است. با اینکه با آیین کاتولیک برزگ شده است ، با عقاید مذهبی به گفته ی خود تنش دارد " رابطه ی من با ایمانم هیچ وقت آسان نبوده است. من و خدا همیشه این طور بوده ایم"

منبع: ویکیپدیا انگلیسی مارتین فریمن 

منبع عکس ها: تامبلر

ترجمه از بیکر استریت 

تعداد بازدید از این مطلب: 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 23:2 | نویسنده : شرلوک
شرلوک برنده ی جایزه امی شد--- نویسنده : مهرناز
نظرات

عروس نفرت انگیز در جوایز امی امسال جایزه ی بهترین فیلم/سریال تلویزیونی را از آن خود کرد. برای دریافت جایزه استیون موفات به همراه سو ورچو، آماندا ابینگتون و ربکا ایتون به روی صحنه رفتند. تبریک به تیم شرلوک برای دریافت این جایزه و به امید موفقیت های بیشتر!

 
جایزه ی بهترین بازیگر مرد در فیلم/سریال تلویزیونی هم طبق پیش بینی ها به کورتنی ونس رسید و متاسفانه بندیکت کامبربچ که در مراسم هم حضور نداشت موفق به دریافت جایزه نشد. 
تعداد بازدید از این مطلب: 80
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 23:0 | نویسنده : شرلوک
Sherlock group1--- نویسنده : محمد ۲۲۱
نظرات
سلام دوستان
این یه فن فیکیشن طنزه به قلم دوست خوبم حامد غفاری 
آیدی تلگرامشون:@Hamedgh17
موضوعش هم اینه کا خانم هادسون یه گروه ساخته و بر بچ بیکر و مایکرافت رو ادد کرده.
این فن فیکیشن رو از دست ندید!:
 
Ms Hadson created group
Ms Hadson added Mery
Ms Hadson added sh.holmes
Ms Hadson added Britain goverment(mycroft)
Ms Hadson added doc.watson
 
 
گروهخیابان بیکر
جان:سلاممممم کسی هس؟
شرلوک:جان اخه این وقت صبح میگن کسی هس؟
جان:چه این وقت صبحی الان ساعت یک ظهره ها
مری:وایییی جان/شرلوک بازم شروع نکنید
مایکرافت:داداش کوچولوی منه دگ متاسفانه مغزش هم کوچولو مونده
شرلوک:منظور؟
مایک:ببین چقدر ذهنت کند شده که منظورمو نگرفتی
شرلوک:مایک بس کن دگ همه میدونن ذهنت پیر و کندشده
 
مایکرافت ایز تایپینگ...
 
خانم هادسون:مایکرافت اگه جواب شرلوکو بدی هر دوتونو ریموو میکنم
جان:شرلوک شنیدی یه کانال تریلر سیزن چهارو از خودش دراورده گذاشته تو کانالش؟
شرلوک:نهچه کانالی؟
مری:شما دوتا غیر از مسخره کردن کاری بلد نیستید؟
 
شرلوک لفت د گروپ
 
جان:مری دیدی چیکار کردی؟
مری:جان تو حرف نزنا وگرنه از اون گلوله هایی که نصیب شرلوک کردم نصیبت میکنم
مایکرافت:خخخ این داداش کوچولومون چش شدقهر کرد
 
خانم هادسون ریموود مایکرافت
 
جان:خانم هادسون عصبی شدیا
 
خانم هادسون ریموود جان
 
مری:لایک 
خانم هادسون:یکی دوساعت بیرون بمونن ادم میشن
مری: لاییک
 
--------------
اینم بخش دوم:!
با تشکر از آقا حامد
گروپ تلگرام خیابان بیکر(پارت۲)
 
 
 
جان:سلاممممممم. براتون یه سورپرایز دارم
شرلوک:بازم شروع کرد
مری:
جان:
خانم هادسون:جان اینارو ول کن سورپرایزتو بگو
جان:تا دقایقی دیگر.....
 
جان ادد اندرسون
 
 
جان:اینم از پلیس محله
شرلوک:جان ترکیدم از خنده این بود سورپرایزت
جان:تازه گوشی خریده نزنید تو ذوقش
مایک:خوبه هوشش کشش داره که بتونه با گوشی هوشمند کار کنه
شرلوک:دقیقا داداش فکر کنم میانگین ضریب هوشی گروه خیلی اومده پایین
اندرسون:هی شرلوکخودتو زیاد نگیرقبل این که تو بیای همه چی به روال خودش بود و نه خبر از موریارتی بود که بیاد ضایت کنه 
مایک:ولی اینو راس میگهقبل از موریارتی فکر می کردی دومین فرد باهوش جهانی ولی بعد از اون پی بردی سومی هستی
شرلوک:من با سالمندان حرفی ندارم
جان:
 
 
مایکرافت لفت د گروپ
 
 
شرلوک:ای وای
جان:
مری:انگار شما ها ادم بشو نیستیدپس اینم بدونید که خانم هادسون منو ادمین کرده فکر کنم عاقبتتونو بدونید
جان:نه نه صبر کن
 
مری ریموود جان
 
 
مری ریموود شرلوک
 
 
مری ادد مالی هوپر 
 
و...
 
 
قسمت های بعدی این گروپ فان تلگرام بزودی در کانال بیخانمان های شرلوک
 
لطفا انتقادات و پیشنهاداتتون رو به 
@Hamedgh17
ارسال کنید تا ما بهترین هارو پیشکشتون کنیم.
بخش جدید!!!!نویسنده نسرین خانم یکی از دوستان محترم ما هستن! با تشکر از ایشون
 
سلام به همه ی بیکری های عزیز . من دیروز از روی بی کاری شروع کردم به نوشتن .دیدم چیز نسبتا جالبی از آب دراومد البته به پای نوشته های نویسنده‌های محترم سایت نمی رسه ولی امیدوارم خوشتون بیاد . 

جان :سلام به همگی.دیدم گروه خیلی ساکت شده گفتم تا شرلوک نیست یه پست بذارم

اندرسون : ا ... سلام.فکر کردم فقط من این موقع صبح بیدارم .حالا بازم این شرلوک کجا رفته ؟؟

خانم هادسون : سلام جان .حالا که بیداری بیا کرایه خونه رو بده 

جان :  خانم هادسون گیر نده دیگه .

خانم هادسون : دوباره آوردمت
تو گروه پررو شدیا .

Mrs Hudson removed John

اندرسون : ای بابا خانم هادسون حداقل میذاشتی جان بهم بگه شرلوک کجاست .

خانم هادسون: تو خسته نشدی اینقدر تو کار دیگران فضولی کردی؟؟؟

مری : سلام به همه .خانم هادسون حداقل میذاشتی جان 24ساعت تو گروه بمونه بعد ریمووش می کردی.هر چند حقشه

خانم هادسون : یکیتون دوباره جانو add کنه کارش دارم 

Merry added John

جان : خانم هادسون کرایه خونه حاضره.همین الآن میام تقدیمتون میکنم .

خانم هادسون : کرایه رو ولش کن.از پنجره بیرونونگاه کن  

جان : 

اندرسون : یکی به ما هم بگه اونجا چه خبره ؟؟؟

مری : like

جان : دیشب کلید شرلوک رو از تو جیبش برداشتم الآن که از پنجره دیدمش، بیرون دم در تو هوای منفی 10 درجه داره یخ می زنه اما بخاطر غرورش زنگو نمی زنه

مری : درو بازکنین بیچاره یخ زد 

جان : اوه اوه شرلوک آن شد 

Sherlock is typing...

اندرسون :خب تو که کلید شو برداشته بودی موبایلشم بر میداشتی دیگه .

جان : شرمنده دیگه .ما مثل شما حرفه ای نیستیم

Anderson left the group

 

 
تعداد بازدید از این مطلب: 74
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:56 | نویسنده : شرلوک
SHERLOCK HOLMES
نظرات

 

http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/269/806068/tumblr_obo3mlCJ5W1ua6570o1_250.gif  http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/269/806068/tumblr_obo3mlCJ5W1ua6570o2_r1_250.gif
http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/269/806068/tumblr_obo3mlCJ5W1ua6570o3_r1_250.gif  http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/269/806068/tumblr_obo3mlCJ5W1ua6570o4_r1_250.gif
http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/269/806068/tumblr_obo3mlCJ5W1ua6570o5_r1_250.gif  http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/269/806068/tumblr_obo3mlCJ5W1ua6570o6_r1_250.gif
http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/269/806068/tumblr_obo3mlCJ5W1ua6570o7_r1_250.gif  http://file.mihanblog.com//public/user_data/user_files/269/806068/tumblr_obo3mlCJ5W1ua6570o8_250.gif

 ‘ My name is Sherlock Holmes.  It is my business to know what other people don’t know

(The Adventure of the Blue Carbuncle)

تعداد بازدید از این مطلب: 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:55 | نویسنده : شرلوک
یادی از یک دوست قدیمی ...---نویسنده : Sherlockpedia
نظرات

 

لسترید :  " ما در اسکاتلندیارد به شما حسادت نمی کنیم ؛ نه خیر آقا ، ما به شما افتخار می کنیم . و اگر فردا سری به ما بزنید ، تک تک افراد ، از جوانترین پاسبان تا مسن ترین بازرس مفتخر خواهند بود که دستتان را بفشارند . " 
شرلوک هلمز : " ممنونم ... ممنونم . " 
 
بازگشت شرلوک هلمز - شش ناپلئون
تعداد بازدید از این مطلب: 98
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:54 | نویسنده : شرلوک
در منجلاب گناه---نویسنده : Sherlock 221
نظرات

همه رمان‌هایی که در ژانر نوآر یا «سیاه» نوشته می‌شوند، یک وجه مشترک دارند: به قول ونسان کولونا، قدرت آنها در بررسی بی‌رحمی، نشان‌دادن نهایت خشونت و منشاء شرّ است و به‌گفته اوتو پنزلر، ادبیاتِ سیاه روایتی از دنیای ظالم و تاریک انسا‌ن‌هایی‌ست که بدون رستگاری در منجلاب گناه غوطه‌ورند؛ دنیایی که نجابت در آن کمیاب و بدون پاداش است.
سپتامبر 1945، در کشور فرانسه، ویراستار و مترجمی به نام مارسل دوهامل، در انتشارات گالیمار، کلکسیونی از داستان‌های پلیسی آمریکایی و خارجی، بنیان گذاشت. سه سال بعد، ژاک پره‌ور این سری از کتب را «مجموعه سیاه» نامید. مارسل دوهامل در یادداشتی برای مخاطبان نوشت: «جهت اطلاع خوانندگان، مجموعه سیاه داستان‌های متفاوتی دارند. از معماهای شرلوک هولمز خبری نیست. گاهی، پلیس‌هایی که جنایتکاران را تعقیب می‌کنند، خودشان نیز فاسد هستند. در برخی، کارآگاه‌های دوست‌داشتنی معما را حل نمی‌کنند. گاهی اصلاً معمایی نیست که حل بشود. یا اینکه کارآگاهی در طول داستان نمی‌بینید. اما این داستان‌ها ماجرا، هیجان و خشونت دارند.»  
برای فهمی کلان از رمان سیاه باید کمی به عقب بازگشت. شروع نگارش رمان‌های جنایی در اواسط قرن نوزدهم، با محتوایی ماجرامحور، به داستان‌های پلیسی و کارآگاهی اوایل قرن بیستم رسید و عصر طلایی رمان‌های کلاسیک پلیسی آغاز شد. نویسندگانی مانند آرتور کانن دویل، آگاتا کریستی و دوروتی سایرز، گوی سبقت را از رقیبان ربودند و ستاره خوانندگان این ژانر محبوب شدند. اما از اواسط قرن، دو نویسنده با معرفی کارآگاهانی جدید، انقلابی در داستان‌های پلیسی به وجود آوردند. ریموند چندلر و دشیل همت، هویت کارآگاهان را تغییر داده و ژانری به نام «هاردبویل» به جامعه ادبی معرفی کردند. در متن رمان‌های نوین، دیگر از حال‌وهوای اشرافی‌گری و نظام بورژوازی در جامعه خبری نبود؛ مردانی بارانی‌پوش و خشن، جای کارآگاهان شیک‌پوش و منظم و پیپ‌به‌دست را گرفتند؛ ماجرای داستان‌ها از داخل خانواده‌های ثروتمند به کف خیابان‌های کثیف کشیده شد؛ کارآگاهان دیگر حاشیه امنیت نداشتند. آنها گاهی تا دم مرگ کتک می‌خوردند و در هر داستان یک یا چند نفر را می‌کشتند.
مردان خشن برای حل معما، به‌جای استفاده از سلول‌های خاکستری، از مشت و اسلحه بهره می‌بردند. زنان داستان بسیار اغواگر و مرگبار بوده و در نقش ضد‌قهرمان می‌توانستند جای کاراکتر اصلی را نیز بگیرند. نویسندگان آمریکایی مانند جیمز مک‌کین، دوروتی هاگز، جیمز هادلی چیس، جیمز تامسون، دیوید گودیس، چارلز ویلیامز و المور لئونارد، یکی بعد از دیگری این گونه ادبی را دنبال کردند و بالاخره ژانر نوآر را آفریدند.
قاتلی که سال‌های‌سال خودش را در رمان‌های کلاسیک پنهان کرده بود و کارآگاه می‌بایستی با صدها ترفند و تفکر، چهره او را برملا می‌کرد، هم‌اینک، در یک ژانر سیاه، خودش را آشکارا در معرض دید می‌گذاشت و با قهرمان و ضدقهرمان مبارزه می‌کرد. کار به جایی رسید که حتی قیافه حق‌به‌جانب می‌گرفت و تا آخر داستان خواننده را با خود همراه می‌کرد. مرز بین خوبی و بدی به حداقل خود رسیده بود.
با پایان جنگ جهانی دوم، سردمداران ایالات متحده کوشیدند تا این کشور را از حالت روستایی خارج کرده و به‌سوی دنیای مدرن سوق بدهند. ادبیات سیاه از میانِ گذر جامعه سنتی به‌سوی مدرنیته سر برآورد و رشد کرد. رمان‌های سیاه، تابشی بودند از توسعه جامعه شهری، خیزش اقلیت‌ها، اختلاف طبقاتی شدید و از همه مهم‌تر، باندهای جنایتکاری که در بحبوحه بحران اقتصادی، فعالیت‌های زیرزمینی و روزمینی داشتند و بر آتش تنش‌های اجتماعی دامن می‌زدند.
از طرف دیگر، رمان‌های سیاه دستمایه فیلمسازان هالیوودی قرار گرفته و به‌تبع آن با استقبال فراوان بینندگان روبه‌رو شدند. یک منتقد سینمایی فرانسوی به نام نینو فرانک، با توجه به مجموعه سیاه ژاک پره‌ور، این محصول را فیلم سیاه خواند. گناهکاران با چانه‌هایی بالا، بر صفحات کتاب و پرده‌های سینما حکومت می‌کردند. البته به غیر از کارگردان‌های آمریکایی باید به چند فیلمساز آلمانی مهاجر؛ فریتز لانگ، اتوپره مینجر یا «رابرت سیودماک نیز اشاره کرد که از همان ابتدا، به ساخت فیلم‌های سیاه روی آوردند.
ژانر سیاه نزدیک به سی سال از جانب منتقدان ادبی زرد و عامه‌پسند نامیده شد و بیشتر نویسندگان نوآر در مجلاتی از همین قبیل مانند «بلک ماسک» یا «اسمارت ست» قلم می‌زدند یا تبلیغ می‌شدند، تا اینکه بالاخره در دهه هفتاد، این‌ گونه ادبی، اعتبار خود را به چنگ آورد. سال 1969، تعداد انگشت‌شماری از خبرنگاران روزنامه «نیویورک‌تایمز» تصمیم به توطئه گرفتند و برای اولین‌بار یکی از ستون‌های ادبی صفحه اول را به نقد آثار یک پلیسی‌نویس کالیفرنیایی اختصاص دادند. عکس و نقد کتاب‌های راس مک‌دونالد با کارآگاه هاردبویل خود «لیو آرچر» در یکی از پرتیراژترین رسانه‌های جهان نشست و علی‌رغم پیش‌بینی منتقدان ادبی و با وجود اینکه ابداً در حد و اندازه‌های چندلر و همت نبود، توانست به یکی از پرفرو‌ش‌ترین و پول‌سازترین نویسنده‌های کشور تبدیل شود. به‌دنبال روزنامه نیویورک‌تایمز، هالیوود با این نویسنده قرارداد بست و هفته‌نامه نیوزویک نیز عکس کارآگاه «لیو آرچر» را روی جلد مجله انداخت و میلیون‌ها نسخه از روی کتاب‌های مک‌دونالد به فروش رفت. دسیسه خبرنگاران با موفقیت روبه‌رو شد. رمان سیاه به جامعه ادبی جهان راه یافت و ریسکی که می‌توانست با یک رسوایی بزرگ روبه‌رو شود، ذائقه میلیون‌ها خواننده را تغییر داد.
ژانر هاردبویل و نوآر که تا این زمان نامشان به‌هم گره خورده بود، به‌تدریج کاملا از هم جدا شدند. نوآر به گونه‌ای از داستان تعلق گرفت که صرفا ماجرایی جنایی داشته و پلیس نقشی کاملاً فرعی و کم‌رنگ بازی می‌کرد. ضدقهرمانان رُل اصلی را به‌عهده داشتند و در اکثر داستان‌ها، نیمه تاریک جوامع مدرن روایت می‌شدند. هم‌اینک نویسندگانی مانند دنیس لیهان و مگان ابوت، هنوز به این گونه ادبی می‌پردازند. هرچند بعضی از منتقدین عقیده دارند گیلیان فلین، هم با رمان مشهور خود «دختر گمشده» به این ژانر تعلق دارد. بدون‌شک، امروز نیز ادبیات سیاه از ژانرهای موردعلاقه مردم جهان محسوب می‌شود و هنوز هم گناهکاران آزاد و بی‌پروا از روی صفحات کتاب بر روی پرده جادویی می‌لغزند.

نوشته  آقای مهرداد مراد
منبع

تعداد بازدید از این مطلب: 91
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:54 | نویسنده : شرلوک
تعطیلات با هلمز---نویسنده : مهرناز
نظرات

 

فصل چهارم شرلوک با یک حفره ی بزرگ شروع می شود. حفره ای به شکل موریارتی. دشمن خونی شرلوک بی شک مرده است. "موریارتی مرده" همان طور که خالق سریال استیون موفات می گوید "با گلوگه به مغز خودش شلیک کرد. او مرده"اما این به این معنی است که شرلوک به فرد جدیدی نیاز دارد که دیوار های قصر ذهنش را بلرزاند.
 
سر صحنه ی سریال شرلوک، در یک شب دلگیر و بارانی (مصنوعی)، شخصیت منفی جدید در دید نیست. اما کالورتن اسمیت با بازی توبی جونز مخفی شده است کسی که موفات "تاریک ترین شخصیت منفی ای که تا به حال نوشتیم" می خواند. در داستان ها، اسمیت زندانی ای بود که خواهرزاده اش را کشته بود و سعی کرده بود هلمز را به قتل برساند. در سریال او شخصیت آرامیست، حداقل در ظاهر. موفات می گوید"او خیلی خوفناکه. امیدوارم توبی از این حرف من ناراحت نشه اما او جثه ی کوچکی داره ولی به طور عجیبی از لحاظ جسمانی تهدیدآمیز ظاهر می شود. او حجم عظیمی از شرارت از خود نشون می دهد." مارک گیتیس نویسنده ی دیگر سریال اضافه می کند:" او همچنین خیلی شوخ طبعه. جا به جایی بین این دو حالت می تواند ترسناک باشد"
 
جدیدترین فصل سه قسمتی همین طور عضو بسیار کوچکو جدید بازیگران را معرفی می کند: نوزادی برای جان و مری واستون.  فریمن می گوید "این خواه ناخواه رابطه ی بین جان و شرلوک را تغییر می دهد. برای جان همون طور که می شه تصور کرد هیچ کسی به اندازه ی فرزند و همسرش مهم نیست."به گفته ی کامبربچ واکنش شرلوک به این تازه وارد "بی تفاوتی ملایمه"
 
با اینکه هیچ کسی انتظار ندارد که این آخرین فصل شرلوک هلمز باشد، این فصل به گفته ی کامبربچ "تعداد زیادی از عواقب خواهد داشت" و همه ی آن ها خوشحال کننده نخواهند بود. با اینکه فرزند جدید شادی می آورد، این شادی طول نخواهد کشید. موفات می گوید "این سخت ترین مسیریه که جان و شرلوک طی خواهند کرد. این دفعه به جهنم می بریمشون و برشون می گردونیم."
 
 
منبع خبر: مجله امپایر
منبع عکس: شرلوکولژی

ترجمه از بیکر استریت
تعداد بازدید از این مطلب: 96
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:53 | نویسنده : شرلوک
بررسی فیلم " آقای هولمز " ( 2015 )---نویسنده : Sherlockpedia
نظرات


فیلم " آقای هولمز " به کارگردانی بیل کندون و با ایفای نقش یان مک کلن در نقش شرلوک هلمز حدود یک سال و نیم پیش اکران شد . این فیلم که بر اساس رمانی به نام " A Slight Trick of the Mind " (یک ترفند ریز ذهن ) ساخته شده ، شرلوک هلمز را در 93 سالگی به تصویر می کشد ؛ زمانی که در تلاش است ماجرای پرونده ای را به یاد بیاورد ...

 


نگاهی اجمالی به داستان فیلم :


شرلوک هلمز سالخورده به تازگی از سفری به ژاپن به خانه باز می گردد ، مدت هاست که بازنشسته شده و حال در خانه ای به دور از خیابان های پر رفت و آمد لندن و آمد و شد موکلان در خارج شهر زندگی می کند ، همراه با زنبور هایش ، خانمی خانه دار و پسر او . او در تلاش برای به یادآوردن جزئیات پرونده ای است که فراموش کرده است و در طی تلاش برای به یادآوردن جزئیات ، داستان در سه زمان موازی نقل می شود : زمان حال ، زمان طول سفر ژاپن و زمانی که ماجرای پرونده ، آخرین پرونده ی شرلوک هلمز ، اتفاق می افتد .


چرا باید این فیلم را ببینیم ؟

به جرئت می گویم که این فیلم فراتر از تصورات من عمل کرد و اگر شرلوک هلمز حقیقت داشت و چنین سالخورده می شد ، شخصیتی که یان مک کلن به آن جان بخشیده چندان دور از انتظار نبود . اگر می خواهید یک فیلم عالی را از دست ندهید ، پیشنهاد می کنم یک ساعت و چهل دقیقه ی خود را با تماشای این فیلم سینمایی سپری کنید . داستان فیلم عالی ، بازی بازیگران خیلی خوب و موسیقی متن شنیدنی است . احساسی که این فیلم به کسانی که شرلوک هلمز را پیش از این می شناختند می دهد ، باعث می شود لبخندی تلخ بزنند . این فیلم برای من جبران آن قسمت هرگز ساخته نشده ی پایانی شرلوک هلمز با بازی جرمی برت بود .

تیم بازیگری :

تیم بازیگری این فیلم حقیقتا قوی است . همانطور که اشاره کردیم ، یان مک کلن ، بازیگری که لیست افتخارات بلند بالایی دارد ( از جمله دو بار نامزدی برای دریافت جایزه ی اسکار و برد یک جایزه ی گلدن گلوب ) در نقش شرلوک هلمز ایفای نقش می کند . در کنار یان مک کلن ، لارا لینی بازی می کند که او نیز سه نامزدی برای جایزه ی اسکار را در کارنامه دارد . هیروکی سانادا ی ژاپنی و میلو پارکر جوان هم دو بازیگر مهم دیگر هستند که میلو پارکر به خاطر بازی در نقش راجر مونرو در این فیلم ، نامزد دریافت دو جایزه شد . حیفم می آید به بازی هتی موراهان در نقش " آن " اشاره نکنم که مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد . یکی از چهره های آشنای دیگر هم حضور دارد ، اگرچه کوتاه ! اگر سریال " شرلوک " را دیده باشید دوباره راننده ی تاکسی قسمت اول ( تحقیقی به رنگ صورتی ) ، آقای فیل دیویس ، را ملاقات خواهید کرد .


از این به بعد خطر لو رفتن داستان وجود دارد ...
 
نقد :

این فیلم ( و طبعا رمانی که فیلم بر اساس آن ساخته شده ) روی جنبه ای از شخصیت شرلوک هلمز دست گذاشته است که هیچگاه ندیدم به قدر کافی به آن پرداخته شود . تنهایی . شرلوک هلمز تنهاست ، از همان ابتدا هم بوده است . شاید جان واتسون اندکی از خلا وجودی او را پر کرده باشد اما همانطور که آقای هلمز در انتهای فیلم در دیالوگی بیان می کند : " بعد از آن همه سال ، جان من را اصلا نشناخته بود " . جالب است ، همیشه گِله ی شرلوک هلمزی ها این بوده که به قدر کافی به شخصیت دکتر واتسون در اقتباس ها پرداخته نمی شود و در این فیلم دکتر واتسون سال هاست درگذشته و حتی در فلش بک ها چهره ی دکتر واتسون را هم نمی بینیم ! و فقط یاد و خاطره ی اوست که حضور دارد ... 
بر محور همین " تنهایی " است که داستان فیلم می چرخد و ماجرای پرونده به آن ختم می شود . پرونده ی آخر شرلوک هلمز ، پرونده ای ساخته و پرداخته ی ذهن نویسنده ی رمانِ " یک ترفند ریز ذهن " ، میچ کالین ، است که در هیچ داستانی از داستان های اصلی شرلوک هلمز اشاره ای به آن نشده ولی جذاب است و رفته رفته با پیشرفت روند فیلم بر جذابیت آن افزوده می شود . در انتهای همین پرونده شرلوک هلمز متوجه می شود چقدر تنهاست و احساس عذاب وجدانی که به خاطر شکست در این پرونده ( که ناشی از عدم هم دردی کافی با خانمی مثل خود او تنها ) دارد او را وادار می کند برای همیشه از شغل محبوب خود کناره بگیرد . ماجرای این پرونده را مو به مو برای دکتر واتسون تعریف می کند اما جان واتسون ، طبق عادت همیشگی داستان را به نحوی تغییر می دهد تا هلمز قهرمان جلوه کند . در سال های پایانی عمر خود ، هلمز دچار فراموشی شده اما تلاش می کند جزئیات پرونده را به یاد آورد و آن را به شکل صحیحش بنویسد و داستان را به درستی تعریف کند . راجر ، پسر تیزهوش خدمتکار در این بین او را یاری می دهد . 


داستان فیلم مرا یاد رمانی به نام " خدمتکار و پروفسور " اثر یوکو اوگاوا انداخت که تشابهات فراوانی با داستان فیلم دارد . به مضمون رمان چندان اشاره نمی کنم و می توانید در این لینک ، درباره ی آن اطلاعات بیشتری کسب کنید . 



در فیلم دیالوگ های زیبایی را شاهدیم . از آن جمله به چند مورد محبوب خودم اشاره می کنم . آنجا که راجر مادرش را با حرف هایش آزرده خاطر می کند و شرلوک هلمز از او می خواهد که پی مادرش برود و از او عذرخواهی کند و می گوید که اگر این کار را نکند ، در آینده پشیمان شده و حسرت خواهد خورد . راجر از او می پرسد که آیا تو هم حسرت می خوری ؟ و هلمز به تلخی می گوید خیلی زیاد .

 
کل گفت و گوی "آن" و شرلوک هلمز عالی بود و اصلا به دیالوگ هایش اشاره نمی کنم تا برای آنهایی که با وجود هشدار بالا تا اینجا آمده اند ، اندک لذتی را حین تماشای فیلم باقی بگذارم !
 زیباترین دیالوگ را در رده ی بعد ، گفت و گویی انتخاب می کنم که بین شرلوک هلمز و راجر اتفاق می افتد . آنجا که راجر می پرسد : " آقای هلمز ، اگر شما بمیرید چه اتفاقی برای زنبور ها می افته ؟ " و آقای هلمز پاسخ می دهد : " از کجا بدونم ؟! انسان نمی تونه همه چیزو حل کنه " .
 

در این فیلم یک جا شرلوک هلمز می شکند . ناگهان جلوی چشمتان آن کارآگاه تیزهوش و قبراق قدیم را پیرمردی شکسته و عمیقا متاثر می بینید . آن جا که می گوید " نه ، من به راجر خیلی اهمیت می دهم " و این جاست که عمق احساس هلمز ، چیزی که کمتر جایی ممکن است این چنین بروز کند ، جلوه می کند و یکی از زیباترین صحنه های فیلم است .

در پایان دوست دارم به موسیقی متن عالی اثر کارتر برول اشاره کنم که بسیار با روند دوست داشتنی فیلم هماهنگ بود و اینکه متاسفانه در این فیلم هیچ خبری از ویولن و ویولن زنی شرلوک هلمز نیست ولی نوای ویولن پس زمینه در موسیقی متن تا حدودی جای خالی آن را پر می کند . 
تعداد بازدید از این مطلب: 55
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:52 | نویسنده : شرلوک
تریلر دوم فصل چهار شرلوک---نویسنده : مهرناز
نظرات
 
 
 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 98
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:49 | نویسنده : شرلوک
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
I'm bored of being bored because being bored is SO boring since 2011 (عضو باشگاه نویسندگان میهن بلاگ) Bakerstreet.ir
منو اصلی
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 126
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 13
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 13
:: بازدید ماه : 58
:: بازدید سال : 877
:: بازدید کلی : 877
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شرلوک هلمز ساکن ۲۲۱ بی خیابان بیکر و آدرس bakerstreet.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.