[ ]
خلاصه ای از نقدهای رسانه ای "شش تاچر"--- نویسنده : مهرناز
نظرات
*هشدار لو رفتن داستان*
 
در این پست خلاصه ی نقد های رسانه های اینترنتی از "َشش تاچر" را جمع آوری کرده ایم. سعی کردیم تعادل بین نقد های مثبت و منفی را حفظ کنیم. توجه داشته باشید که این نقد ها چه مثبت و چه منفی به منظور ارائه ی دیدگاه های مختلف انتخاب شدند. نقدهای مثبت به معنی خوب بودن و نقدهای منفی به معنی بد بودن این قسمت نیستند. تصمیم گیرنده ی نهایی مخاطب است نه منتقد. 
 
 
Den of Geek
"این قسمت از فقدان هیجان تصاعدی که "سقوط رایخنباخ" و "آخرین عهدش" را قوی می کند رنج می برد. به جای یک داستان پیوسته، سه بخش متوالی گسسته ی نیم ساعتی بود: مقدمه ی کمدی، تعقیب و گریز دور دنیا به شیوه ی فیلم های بورن و درام احساسی-رابطه ای. به ما دستور دادند که بخندیم، هیجان زده شویم، گریه کنیم. در هیچ نقطه از سریال از ما دعوت نشد که به همراه قهرمان هایمان معمای اصلی را حل کنیم. این قسمت به دلبستگی ما به این شخصیت ها اتکا کرده بود  و نه به علاقه  مان به شخصیت منفی درست و حسابی وهمین طور مسئله ی پیچیده ای که باید حل شود. علی رغم سرگرم کننده بودن، نبود این دو قضیه احساس می شد. 
 
شش تاچر قسمت سرگرم کننده، صریح، خوب اما نه عالی (در مقایسه با استانداردهای بالای این سریال)بود. هدف این قسمت میانجیگر برگرداندن مهره های اصلی سریال شرلوک از سه به دو نفر بود تا وضعیت طبیعی سریال (منهای خشم  خروشان جان از هم خانه ای قدیمی اش) را دوباره برقرار کند."
 
 
IndieWire
در حالی که روایت داستان قبلا از دیدگاه سردگم اما شگفت زده ی جان واتسون نقل می شد، در حال حاضر چندین می توانند سکانس بدون او یا شرلوک وجود داشته باشند. شاید به خاطر شهرت بازیگران و برنامه های فشرده شان باشد اما باعث شد این قسمت گسسته و ناراضی کننده به نظر برسد. قطع روابط بین این دو نفر (هر چند  موقت) خبر خوبی برای طرفداران این دوستی عمیق- که بنیان سریال است - نیست. 
 
 
گاردین 
در کل این قسمت حس فیلم های جیمز باند را داشت - هلمز هرگز به این اندازه از انفجار فرار نکرده بود و به سویش ندویده بود. و به لطف تاثیر دراماتیک کارگردان ریچل تلالی قتل مری معادل مرگ ام در فیلم اسکای فال (Skyfall) بود.
 
*مارک گیتیس در جواب این منتقد متنی در قالب شعر در همین سایت منتشر کرده که خوندنش خالی از لطف نیست*
 
 
Screenrant 
"شش تاچر" بلافاصله بعد از اتفاقات قسمت پایانی فصل سه "آخرین عهدش" که در آن شرلوک به چارلز مگنسن (با بازی لارز میکلسن) شلیک کرد شروع می شود. اگر به خاطر داشته باشید یا در شوق فصل چهار این قسمت را دیده باشید به یاد دارید که پایان نفسگیری بود. اما تلاش های این قسمت برای بازگرداندن حس اضطراب آن لحظه ناکام ماند. اهمیت اتفاقی که سه سال پیش افتاده بود طوری احساس می شد که سه سال پیش اتفاق افتاده است. و این قسمت تا حدودی از این قضیه آگاه است. 
 
شش تاچر در اصل خانه تکانی روایت داستان بود و تلاشی برای فدا کردن یک شخصیت اصلی تا رابطه ی شرلوک و جان را کمی متشنج کند. امید است که مارک گیتیس و استیون موفات چیزی باشکوه تر برای قهرمان هایشان در آستین داشته باشند. و در عین حال امیدواریم که توجیهی برای مرگ مری به جز ایجاد تنش در رابطه ی جان و شرلوک داشته باشند.
 
 
Flickering Myth
شش تاچر یک قسمت بلندپروازانه ی تلویزیونی است با داستانی که بالاخره در لحظات پایانی (همان گونه از سریال شرلوک انتظار می رود) به نتیجه می رسد. اما گاهی اوقات بلندپروازی کار دستش می دهد: بازی همان قدر به شرلوک تعلق دارد، به بیننده که می خواهد از پرونده رمزگشایی کند هم متعلق است اما در آخر بیش از حد پیچیده و طولانی می شود. بنا کردن ساختار اصلی داستان که برشخصیت مری، انتخاب جالبیست، مخصوصا با چاشنی عنصر سرگرم کننده ی رقابت بین او و جان واتسون (و نوزادی که باید اداره کنند) وقتی شرلوک آن دو را در مقابل یکدیگر قرار می دهد. اگرچه گذشته ی مبهم و روابطش تکراری شده اند. ما در فصل قبل این معما را که به شلیک مری به شرلوک انجامید تجربه کرده ایم. آماندا ابینگتون تقریبا به خوبی از پس این ابهام برمی آید اگرچه شاید به دوست داشتنی بودن شخصیتش صدمه وارد شود. صحنه ی کوتاه بعد از تیتراژ هم شاید بار دیگر امکان پیچیدگی نیت حقیقی اش را نشان می دهد. 
 
 
IGN 
بهترین قسمت های شرلوک متشکل از معماهای جذاب و لحظات زیبای شخصیت-محور در پرونده های ساده بودند - پرونده ی صورتی، رسوایی در بلگراویا، آخرین عهدش اما شش تاچر قسمتی گسسته و بی هدف و شروعی دلسردکننده برای فصل جدید بود. 
 
در نهایت، این قسمت حس ماجرای مدرن برای کاراگاه معروف را نداشت بلکه شبیه به قسمت های جنایی سریال های آبکی بود که در آنها هنر استنتاج متاسفانه تصادفی است. با این حال، پایان این قسمت مری را از معادله حذف می کند و دوباره رابطه ی هملز و واتسون را قاطعانه در مرکز توجه قرار می دهد که امیدواریم در پرونده ی بعدی به طول کامل بررسی شود. 
 
 
Digital Spy
حیف است که پایان "شش تاچر" آن طور که باید خوب از کار درنیامده، وگرنه نکات مثبت زیادی دارد. با وجود اینکه بعضی این سریال را به "خود متشکری" متهم کرده اند چرا که به شخصیت بیشتر از داستان اهمیت می دهد، این قسمت سریال شرلوک تعادل دلچسبی بین این دو پیدا می کند.
 
ایفای نقش بازیگران اصلی سریال یکدست قوی است با وجود اینکه از هر کدام خواسته می شود که از اجرای عادی شان فراتر روند. بندیکت کامبربچ شرلوکی را به ما نشان می دهد که شکننده تر و نامطمئن تر از قبل است. مارتین فریمن نقش جان واتسون را در آن واحد لایق و نالایق دلسوزی بازی می کند و آماندا ابینگتون که مشخص است از فرصت بسط دادن جنبه های مختلف شخصیت مری از مادر مهربان گرفته تا قاتل توقف ناپذیر لذت می برد. 
 
با وجود تلاش های بازیگران - به خصوص فریمن که عالی است - حس آشنایی بیش از حد باعث بی روحی کل صحنه می شود. مرگ مری گریز ناپذیر بود اما آیا باید اجرایش این قدر قابل پیش بینی می بود؟
 
این شرلوک در بهترین حالتش نیست اما در پایان به اندازه ی کافی رضایت بخش هست که تضمین کند هفته ی آینده برای دیدن کاراگاه دروغگو به پای گیرنده ها خواهید نشست تا ببینید داستان از این پس به کجا می رود. 
 
منبع
 
 
ترجمه از بیکر استریت 
تعداد بازدید از این مطلب: 53
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:36 | نویسنده : شرلوک
مراحل ساخت آپارتمان مری و جان---نویسنده : محمدامین فیروزی
نظرات

دانلود از مدیا فایر(کیفیت 720): 27 مگابایت

دانلود از مدیافایر(کیفیت 480): 14 مگابایت

تعداد بازدید از این مطلب: 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:35 | نویسنده : شرلوک
توبی جونز : پیوستن به سریال شرلوک (مصاحبه)--- نویسنده : مهرناز
نظرات
 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 74
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:34 | نویسنده : شرلوک
نقد اختصاصی نوید فرخی -پژوهشگر ادبیات کاراگاهی---نویسنده : Sherlock 221
نظرات
توجه: متن حاوی اطلاعات مربوط به داستان 6 تاچر می باشد!

فصل چهار شرلوک ،

بازی در جریان است!

اولین چیزی که در مورد اپیزود "شش تاچر" به ذهن یک هوادار سنتی شرلوک هولمز می رسد، شباهت عنوانش با  داستان شش ناپلئون است. البته این تنها ارجاع به ماجراهای اصلی نیست و درون این اپیزود مثل قسمت های قبلی  پر از ارجاعات است. دومین نکته قابل ذکر، صبر و علاقه تماشاگران به سریال شرلوک و شخص شرلوک هولمز است. کاراکتری که با گذشت یک قرن هنوز تاریخ مصرفش نگذشته است. این خود به تنهایی می تواند موضوع یک مقاله باشد. هیچ کس نمی تواند ادعا کند طرفداران سریال شرلوک صبور نیستند! اگر تک قسمت ویژه سال گذشته را نادیده بگیریم،آنها سه سال برای فصل جدید صبر کردند و این زمان قابل توجهی است تا شرلوک مدرن را در حال توییت کردن دوباره ببینیم.

 



 فصل پیش سریال در این نقطه مبهم برای بینندگان به اتمام رسید که در قطعیت مرگ موریارتی خلل ایجاد شد. بنابراین کمتر کسی انتظار داشت سوژه اصلی قسمت آغازین این فصل مری باشد. ایجاد شوک در یک درام ابزاری نیرومند است اما اینکه بدانید چیزی قرار است اتفاق بیفتد باعث نمی شود آن اتفاق بکلی خالی از هیجان گردد. مسلما تمام دوست داران شرلوک هولمز می دانستند مری مورستون دیر یا زود خواهد مُرد، آنها قبلا این را در داستان های اصلی هولمز خوانده بودند. اما سازندگان سریال از این قدرت پیش بینی تماشاگران به نفع خود استفاده کرده، و توانستند با ایجاد حس تعلیق و تهدید دائما تماشاگر را در انتظار نگه دارند.

محوریت اصلی اپیزود "شش تاچر" به گذشته مری بر می گردد. به طور دقیق تر، موضوع اصلی، حل این معما بود که چه کسی سال ها پیش به گروه آدمکش ها( مری و همکارانش) خیانت کرده است. البته مانند تمام قسمت های پیشین، این اپیزود پر از ماجراهای موازی بود. ضمنا گتیس و موفات در خط اصلی داستان پیچیدگی هایی را نهفته بودند که باید در قسمت های دیگر منتظر افشای شان ماند و قضاوت در مورد شان هنوز زود است.

               yujd_4b4.jpg

 

 واتسن عزیز هم یک راز دارد. شاید برای طرفداران سنتی شرلوک هولمز، این خصوصیت واتسن (احساسات بی پایانش برای بانوان) برای خوانندگان آشنا باشد اما پیشتر از واتسن سریال شرلوک چنین رفتاری سراغ نداشتیم. بنابراین وقتی واتسن نه تنها شماره زن درون اتوبوس را می گیرد بلکه با او وارد گفتگویی مخفی هم می شود، من شخصا غافلگیر شدم. این رفتار از جان واتسنی که بتازگی یک پدر شده بعید بود، با اینحال او در ثانیه های آخر سعی می کند به اشتباهش نزد مری اعتراف کند و با مرگ مری احتمالا باید با عذاب وجدان دست و پنجه نرم کند. بنابراین عصبانیت واتسن از شرلوک هولمز در انتهای اپیزود شاید خیلی ادامه پیدا نکند و او بیشتر از خودش ناراحت خواهد بود.   


              

رفتار خائنانه واتسن نسبت به همسرش از نظر روانشناسی قابل تحلیل است. گرایش واتسن به زن ناشناس در اتوبوس، می تواند ناشی از کمبودی باشد که واتسن در رابطه اش با شرلوک و مری پیدا کرده است. وقتی او جایش را به یک بادکنک داد و شرلوک ساعت ها متوجه نشد، وقتی شرلوک به صراحت به او گفت توانمندی های مری بیشتر بدردش می خورد(در قیاس با خودش). وقتی شرلوک زودتر از او پی برد مری یک زندگی مخفی داشته و ... اینها نشان می دهد جان واتسن دچار کمبود محبت بوده است. بنابراین اولین کسی که موقعیت پر کردن این خلا را پیدا کرد توانست قاپش را بدزد. از اینها گذشته، جایزه الخطا بودن خصیصه آدمی است!

            juna_6b6.jpg

بازی سه بازیگر اصلی، کامبربچ، فریمن و آبینگتون خیلی خوب بود گرچه در این قسمت قدری از دامنه بازی معمول شان فاصله گرفته بودند. بندیکت کامبربچ، در این قسمت شرلوکی را نشان داد که شکننده تر و غیرقابل اتکاتر از همیشه است. تصویری که تهیه کنندگان از مری باقی گذاشته اند هم بسیار هوشمندانه است. مری، قاتل بالفطره ، ماموری که بخاطر پول بیشتر حاضر است آدم بکشد حالا به خاطر گناهاناش جانش را از دست نمی دهد(یا لااقل چنین حسی القا نمی شود). تصویری که سازندگان عامدانه به تماشاگر داده اند در عوض تندیس مادری دلسوز، و همسری مهربان و دوستی فداکار است که بخاطر خودبینی ، تکبر و ایگوی شرلوک هولمز جانش را از دست داده است.

"شش تاچر" از آن دسته از اپیزودهایی است که شاید تماشایش برای بار دوم باعث شود کمتر حرص بخورید. یادم می آید در نقد اپیزودهای فصل پیشین، یکی از مسائلی که نسبت به آن گله داشتم، شوخی های بی مورد و فانتزی شرلوک بود که با فضای سریال(که لااقل در فصل های پیشین نسبت به آن خو گرفته بودیم) تفاوت داشت. اما اتفاقات این اپیزود هدفمند تر بوده اند. بعنوان مثال صحنه ابتدایی گفتگوی شرلوک و پیرزن شدیدا غیرمناسب و زائد به نظر می رسید. اما همین صحنه نسبتا مضحک مشخص شد حائز اهمیت است و همین کاراکتر پیش پا افتاده پیرزن مشخص شد نقشی تعیین کننده دارد و این شعبده بازی موفات و گتیس با بینندگان بود.


             hkou_7b7.jpg

پایان این اپیزود هم خیلی مهم بود. گرچه مرگ مری برای یک پایان کافی جلوه می کند اما با نگاه عمیق تر شاهد خواهیم بود پایان فوق شامل زنجیره ای از اجزا و عناصر ناقص است که باید منتظر پر شدن شان باشیم. موضوع فقط این نیست که هنوز چیز زیادی از برنامه پس از مرگ موریارتی نمی دانیم. موضوع این است که از روی شواهد و قرائن نقاط انفصال زیادی در سریال ایجاد شده، که برای اتصال شان به بیش از دو قسمت نیاز است(به گفتار دیگر احتمالا هواداران خوشحال خواهند شد بدانند باید دست کم منتظر یک فصل آتی هم باشند).

 

درباره نویسنده:

نوید فرخی نویسنده، مترجم و منتقد ادبیات کاراگاهی و علمی تخیلی است. او از داوران  مسابقات داستانی علمی تخیلی «رویای کهکشانی من» ، مسابقات داستانی فانتزی «بوک ورم قلم به دست»  بوده است.
مجموعه کامل کتب شرلوک هولمز (تاکنون جلد یک و دو)توسط نشر کوچک به ترجمه او منتشر می شود.
همچنین وی سال گذشته  کمیک استریپ های شرلوک هولمز را در مجله سرنخ منتشر کرده و اقتباس شرلوک هولمز مزاحمت اسرار آمیز جان وینسنت هاردن را برای نشر MX لندن ترجمه کرده است. فرخی از مدیران سابق انجمن پایگاه داده شرلوک هولمز آمریکا(شرلوک فن ویکی) بوده است.

 

تعداد بازدید از این مطلب: 78
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:33 | نویسنده : شرلوک
مارتین فریمن از جدایی اش می گوید.---نویسنده : محمدامین فیروزی
نظرات

مارتین فریمن تایید می کند که پس از جدایی اش،
 همچنان با آماندا ابینگتون دوست است.
مارتین فریمن و آماندا ابینگتون، ستارگان "شرلوک"، پس از شانزده سال زندگی مشترک، از یکدیگر جدا شدند.آن ها دو فزرند به نام های جو و گریس دارند.
مارتین فریمن در مصاحبه با رادیو تایمز می گوید:«میدونی، ما با هم خیلی دوست هستیم و همه چی خوب و دوست داشتنیه.
«آره، ما مدتی هست که با هم زندگی نمی کنیم.یعنی، هنگام فیلم برداری شرلوک با هم نبودیم.شما منو به اندازه کافی می شناسید و می دونید درباره ی این موضوع زیاد حرف نمی زنم،اما الآن خیلی خوبم.
«ما خدا رو شکر می کنیم که به متمدنانه شیوه ای که می شد، از هم جدا شدیم.
«من عاشق کار های آماندا هستم و فکر می کنم که اون بازیگر خارق العاده ایه و به عنوان یک زن هم بی نظیره، و خب، من عاشقشم.
«من همیشه عاشق آماندا خواهم موند.اما کاریش نمیشه کرد.اتفاقیه که افتاده.درست مثل تمام اتفاق هایی که می افته.این طور نیست؟ اما الآن خوبیم.»
این دو جدایی شان را در دسامبر سال گذشته میلادی، اعلام کردند.
منبع:استاندارد

 

تعداد بازدید از این مطلب: 77
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:32 | نویسنده : شرلوک
دوستی جان و شرلوک از دید بازیگران سریال (مصاحبه)--- نویسنده : مهرناز
نظرات
 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 101
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:31 | نویسنده : شرلوک
34 نکته ی جالب در مورد "کاراگاه دروغگو" (بخش اول)---نویسنده : مهرناز
نظرات
*هشدار لو رفتن داستان*
بار دیگر به دنبال سرنخ های جدیدترین قسمت شرلوک "کاراگاه دروغگو" گشتیم و جزئیاتی جالب و اشاره هایی به داستان های اصلی آرتور کانن دویل پیدا کردیم.
 
منبع: Den of Geek

1. اولین صحنه ی این قسمت اسلحه ی شلیک شده را نشان می دهد - که در ابتدا فرض می کنیم خاطره ی جان از ویویان نوربری در "َشش تاچر" است - در واقع همان گلوله ایست که در پایان سریال از اسحله ی یوروس هلمز شلیک می شود. این صحنه در تیتراژ آغازی فصل چهارهم نشان داده می شود و همین طور خیلی کوتاه در سکانس بین شرلوک و فیث (در کنار رود تیمز بعد از اینکه اسحله ش را در آب پرت می کند) ظاهر می شود. 
 
 
2. یک گلدان پر از گل رز سفید، شبیه دسته گل عروسی مری و گل هایی که روز عروسی جان و مری در جیب شرلوک و جان بودند، روی طاقچه پنجره ی روانشناس جان دیده می شود. اسم واقعی مری رزامند بود که به معنی گل رز دنیاست.
 
3. وقتی یوروس به جان می گوید "من فکر کنم تو رو یاد دوستت میندازم" اشاره به رابطه ی بین خودش و شرلوک دارد. در این صحنه او جای همیشگی شرلوک در صندلی سمت راست نشسته است در حالی که جان در صندلی سمت چپ رو به روی اون نشسته است. حتی نشانه های تصویری ارتباط بین او و شرلوک را نشان می دهند. طرفداران می دانند که "هرگز نمی شه دوقلو باشن" اما استثناً شاید دو قلو باشند؟
 
4. آیا رنگ فرش زیر پای جان و یوروس به عمد شبیه رنگ خون است؟
 
 
5. یادداشت دست نویس که تیتراژ اول فصل چهار می بینیم، یادداشت فیث اسمیت در مورد قتل های پدرش است. با وجود کد رمز، اون تکه ی عجیبی که در فنجان گران قیمت شرلوک در تیتراژ آغازی هفته ی پیش دیدیم فقط چای، جاذبه ی زمین و فیلم برداری زیرکانه است. یک نکته ی دیگر در مورد تیتراژ اینکه آیا به یاد دارید که تصویر شرلوک در تیتراژ دو تا می شود؟ مطمئنیم هرگز دو قلو نیستند؟
 
6. در داستان های اصلی به نام "ماجرای کاراگاه در حال مرگ" که عنوان این قسمت از آن الهام گرفته است، هلمز وانمود می کند مبتلا به بیماری استوایی (که کالورتن اسمیت فرستاده است) شده تا اسمیت را به اعتراف وادار کند. دکتر واستون باور می کند که دوستش در حال مرگ اشت و بعد از اون خواسته می شود که وقتی اسمیت در حال اعتراف به گناه است پشت دیوار پنهان شود.  در "کاراگاه دروغگو" عصایی که محتوی شنود است این نقش را به جای دکتر واتسون ایفا می کند.
 
7. یوروس در نقش فیث از شرلوک می پرسد "تا حالا شده تو آینه نگاه کنی و بخوای کس دیگه ای رو ببینی؟" . آیا ما کاملاً و 100 درصد مطمئنیم که هرگز نمی شوند دوقلو باشند؟
 
 
8. وقتی شرلوک در حال خماری عصای فیث (یوروس) را می بیند به یاد راه رفتن جان واتسون در پرونده ی صورتی می افتد که این یکی از چندین اشاره به قسمت اول سریال بود که داستان قاتل زنجیره ای بود که خود را در ملا عام پنهان می کرد.
 
9. وقتی شرلوک و فیث (یوروس) مشغول خوردن سیب زمینی سرخ کرده هستند، فیث در همان جایی نشسته که هفته ی پیش در نقش ای نشسته بود. (یکی از طرفداران هم تصادف عجیبی رو کشف کرده که زنی که در قسمت هیولاهای بسکرویل در قطار به هنری نایت شماره داده بود شماره ی مشابهی با یوروس دارد. حداقل، شماره های پایانیش با شماره ای که ای به جان داد یکی است.)
 
 
10. هنوز به طور دقیق نمی دانیم که تولد شرلوک هلمز چه روزی است. وقتی شرلوک مشغول توضیح برد آشپزخانه ی فیث (یوروس) است، چراغانی کریسمس به وضوح در خیابان پیداست اما وقتی بعدا از پیکادلی رد می شوند، پرچم های انگلیس برای جشن تولد 90 سالگی ملکه در خرداد امسال دیده می شوند.
 
 
11. وقتی فیث (یوروس) در مورد هلیکوپتر به شرلوک می گوید "برادر بزرگ مواظبه" (که به معنی کنترل صاحبان قدرت بر مردم از کتاب 1984 جورج اورل نقل شده است)  بدون اینکه شرلوک متوجه باشد به رابطه ی خانوادگی شان با مایکرافت اشاره دارد. 
 
12. آیا شرینفورد به جای اینکه کسی باشد یک موسسه است؟ مایکرافت در "شش تاچر" پای تلفن می خواهد که به شرینفورد وصل شود و در کاراگاه دروغگو خانم اسمالوود می پرسد "هنوز با شرینفورد حرف می زنی؟" و در جواب می شنود که مدام ازش خبر می گیرد اما هرگز از ضمیری که مشخص کند کیست یا چیست استفاده نکردند. حدس ما؟ شرینفورد اسم زندان یا آسایشگاه روانیست که یوروس در آن نگه داری می شد. 
 
13. سرنخ هایی در دو قسمت اول فصل چهار به این نکته اشاره دارند که پُلی در قسمت آخر منفجر خواهد شد. اولین اشاره تبلیغ "مزه ی انفجاری" در کنار اتوبوس جان در "شش تاچر" بود و دومین حرف کالورتن اسمیت به ایوان دیویز بود که "باید مواظب باشیم که پل هامونو خراب نکنیم" در حالی که شرلوک و فیث (یوروس) از بالای رود تیمز رد می شوند. علاوه بر این، سکانس انفجار عظیمی که در تیزر آخرین مسئله نشان داده شد.
 
14. برای دیدن نحوه ی برگشتن اتاق به توییتر طراح تولید آرول جونز نگاهی بندازید. فوق العادست.
 
 
15. ممکن است تصادفی باشند اما به کوسنی که زیر سر شرلوک قرار دارد نگاه کنید که از جنس کلاه معروفی است که در این قسمت مورد بحث است.
 
 
16. وقتی شرلوک در حال تیراندازی و شکایت است، او بخشی از سخنرانی معروف هنری پنجم اثر شکسپیر را اجرا می کند که دیالوگ معروف "بازی در جریان است" کانن دویل از آن گرفته شده است.
 
17. پوستر کالورتن اسمیت که به دیوار شرلوک نصب شده است توضیح چندش آور زیر را دارد: "باور نمی کنید که می ذارن با وجود چه چیزایی در برم" که بعدا حرفی با همین مضمون در بیمارستان به شرلوک می زند. عنوان  یکی از کتاب هایش "چطور بکشیم" است. و لحظه ای او را به عنوان داور برنامه ی استعدادیابی بریتانیا می بینیم در حالی که دکمه ی قرمز را فشار می دهد و می گوید "بکشش" و بعد در برنامه ی دیگری به نام "بیزنس کُش" ظاهر می شود. 
 
ادامه در بخش دو
 
ترجمه از بیکر استریت
تعداد بازدید از این مطلب: 59
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:31 | نویسنده : شرلوک
34 نکته ی جالب در مورد "کاراگاه دروغگو" (بخش دوم)--- نویسنده : مهرناز
نظرات
*هشدار لو رفتن داستان*
بار دیگر به دنبال سرنخ های جدیدترین قسمت شرلوک "کاراگاه دروغگو" گشتیم و جزئیاتی جالب و اشاره هایی به داستان های اصلی آرتور کانن دویل پیدا کردیم.
 
18. بخش کالورتن اسمیت در بیمارستان سنت کادوالا قرار دارد. بنا بر روایتی، شاه سنت کادوالا قبل از اینکه از گناهانش توبه کند و قدیس شود، قاتل زنجیره ای بوده است.

 
19. بخش کالورتن اسمیت بیمارستان روز 20 جولای 2014 تاسیس شده است. علاوه بر اینکه یک روز قبل از تولد 38 سالگی بندیکت کامبربچ است، آیا این روز اهمیت خاصی برای شرلوک هلمز دارد؟
 
20. وقتی شرلوک در بیمارستان سنت کادوالا با بچه ها صحبت می کند، اشاره هایی به داستان ها و فیلم های قبلی شرولک هلمز می کند. "Blessington the Poisoner" اشاره به داستان "ماجرای بیمار مقیم" دارد. داستان "خانه ی دیرکلیف" از فیلم "شرلوک هلمز و خانه ی وحشت" که در سال 1945 با بازی رتبن و بروس ساخته شد و "پرونده ی اورانگوتان قاتل" حتما به داستان "قتل های سردخانه ی رو" نوشته ی ادگار الن پو در سال 1841 اشاره دارد که تاثیر مهمی برای کانن دویل بوده است. 
 
21. مارک گیتیس در اکران خصوصی "کاراگاه دروغگو" در ولز گفت که شخصیتی که کیتی ویکس بازی می کند (پرستار کورنیش) که در مورد وبلاگ جان گفت "کمی جذابیتشو از دست داده" به عنوان شوخی خودی این طور نامیده شده است. این اسم اشاره به قایقران کورنی (منطقه ای در بریتانیا) دارد که کانن دویل را با قایقش از رودخانه رد می کند و بعد از اینکه مطمئن می شود همان نویسنده ی داستان های شرلوک هلمز است به او می گوید "از وقتی مرگ برگشت اصلا مثل قبل نبود" که به عقیده ی گیتیس "اولین منتقد" بوده است. 
 
22. اگر با دقت به لوگوی بیمارستان سنت کادوالا نگاه کنید می بینید که از قصد ایهام دارد. از یک طرف کسی در حال مراقبت از بیمار/خفه کردن را نشان می دهد و شاید هیولایی با شمایل فیلم های ترسناک.

 
23. هرمن وبستر ماجت قاتل زنجیره ای بود که در واقعیت "قصر قتل" را ساخت و با اسم مستعار اچ.اچ.هلمز هویت خود را مخفی کرد.
 
24. در اتاق بازجویی که لستراد و واتسون نشسته اند، یکی از افسران پلیس لپ تاپی می اورد تا مصاحبه ی کالورتن اسمیت را نشان دهد. قبل از اینکه توبی جونز شروع به صحبت کند ما می شنویم که "هرولد چورلی امروز گزارش کرد که..." هرولد چورلی خبرنگاری از سریال سال 1968 دکتر هو به نام شبکه ی وحشت بود.



25. به نظر می رسد کاغذ دیواری اتاق شرلوک در بیمارستان هاله های تاردیس باشد. اگر این طور باشد انتخاب مناسبی است چرا که توبی جونز در فصل پنجم دکتر هو  در قسمت "انتخاب امی" در نقش ارباب خواب ظاهر شد که بعدتر مشخص شد که نسخه ی تاریک تر دکتر است. 
 
26. حالا که کاغذ دیواری موضوع بحث است، مری خیالی در ابتدای این قسمت در خانه ی روانشناس جان به دیواری تکیه کرده که پر از ابرهای بهشتی است. شاید بیشتر از آنکه خیال باشد فرشته است؟ (به گفته ی طراح صحنه به باد شرقی هم اشاره دارد)



27. شرلوک وقتی بچه بوده برای دستگیر کردن بابانوئل تله درست می کرده است. این نکته سرنخ یا اشاره نیست فقط سرگرم کنندست. 
 

28. خانم هادسون در پایان "شش تاچر" ویدیویی که مری برای شرلوک گذاشته بود را تماشا کرد. وقتی که در این قسمت جان و مایکرافت را به سمت این سی دی سوق می دهد طوری رفتار می کند انگار نمی داند محتوای آن چیست. اشتباه سهوی یا حرکتی زیرکانه از یک آدم غیرمعمولی؟
 
29. شرلوک در مورد دستگاه های شنود می گوید: " عدد سه یه چیز خاصی داره. مردم همیشه بعد از سه ناامید می شن" همان طور که در جاهای مختلف به آن اشاره شده، آیا باید منتظر هلمز چهارمی باشیم؟
 
30. وقتی خانم اسمالوود شماره اش را به مایکرافت می دهد، دفترچه یادداشتش روی صفحه ای باز است که  "ساعت 2 به شرینفورد زنگ بزن" روی آن نوشته شده است. در طرف دیگر لیست جاهایی که باید تحت نظارت باشند نوشته شده است که همگی به مخفیگاه های شرلوک هلمز در "آخرین عهدش" هستند. گل خانه ی بلایند در باغ های کیو، قبر جنبان در قبرستان همستد و ساعت بیگ بن.

 
31. از آنجایی که به سال پیش مربوط می شود، می توانیم فرض کنیم که دوست مشترکی که یوروس می گوید او را با کالتورتن اسمیت آشنا کرده موریارتی بوده؟
 
32. از صحت این قضیه خبر نداریم اما بر اساس مقاله ی روزنامه ی تلگراف بندیکت کامبربچ وضعیت ژنتیکی دارد که باعث می شود رنگ چشم هایش بین آبی و سبز تغییر کنند. آیا وقتی یوروس یکی از لنزهایش را درمی آورد، نه تنها باعث خوفناک شدنش می شود بلکه اشاره ای به بردار تلویزیونی اش دارد؟
 
33. وقتی یوروس به واتسون می گوید "تا حالا برات سوال پیش نیومده، حتی یه بار، که برادر مخفی شرلوک شاید خواهر مخفی شرلوک باشه؟" واستون همان اشتباهی را مرتکب می شود که شرلوک در پرونده ی صورتی مرکتب شد. وقتی شرلوک در مورد جان استنتاج می کرد، شرلوک فرض کرد که هری برادر جان است و نه کوتاه شده ی اسم خواهرش که هریت بود. (از قضا، نام کارگردان بانکدار کور در فصل یک یوروس لین بود اما یوروس با دیکته ی متفاوت)


34. یوروس توضیح می دهد که در زبان یونانی اسمش به معنای "باد شرقی" است که نقل قولی از داستان "آخرین تعظیمش" از کانن دویل است که اشاره به جنگ جهانی اول دارد. بعداً در فیلم "شرلوک هلمز و صدای وحشت" با بازی رتبن در اشاره به جنگ جهانی دوم استفاده شد و در آخر در "آخرین عهدش" ابتدا از زبان شرلوک و بعد هم از واتسون شنیده شد. "باد شرقی در راه است"

ترجمه از بیکر استریت
تعداد بازدید از این مطلب: 64
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:30 | نویسنده : شرلوک
خلاصه ای از نقدهای رسانه ای "کاراگاه دروغگو"---نویسنده : مهرناز
نظرات
*هشدار لو رفتن داستان*
 
در این پست خلاصه ی نقد های رسانه های اینترنتی از "َکاراگاه دروغگو" را جمع آوری کرده ایم. سعی کردیم تعادل بین نقد های مثبت و منفی را حفظ کنیم. توجه داشته باشید که این نقد ها چه مثبت و چه منفی به منظور ارائه ی دیدگاه های مختلف انتخاب شدند. 
 
Den of Geek
پنهان کاری کلمه ی کلیدی "کاراگاه دروغگو" بود از تبدیل یوروس به ای، فیث و روانشناس گرفته تا تئاتر عمومی فروپاشی روانی شرلوک و جعل تجربه نزدیک به مرگ وهمین طور پنهان شدن کالتورن اسمیت، قاتل زنجیره ای  در ملا عالم (دو چیزی که از قضا ما را به یاد قسمت اول می اندازند). موفقیت این قسمت به خاطر مخفی نگه داشتن این رازها بود. و همین طور به خاطر کارگردانی نیک هوران...استایل این قسمت از ترفندهای خلاقانه برای روایت داستان و نه فقط مزین کردن آن استفاده کرده بود که از انتقال های زیاد و صفحه ی شلوغ "َشش تاچر" بهتر بود. سکانس اسلوموشن کیف دستی، برد اعلانات آشپزخانه که از هیچ پدیدار شد و تدوین هوشمندانه (شرلوک خمار بود پس ما هم همین طور) وقار و غافلگیری که کارگردانی سریال به آن معروف است را بازگرداند.
 
IGN
یک قسمت تا پایان فصل چهار باقی مانده است و به نظر می رسد رابطه ی هلمز و واتسون بالاخره ترمیم شده است. معرفی شخصیت مرموز و خطرناک یوروس به نظر می رسد مسیر جسورانه ای برای قسمت آخر باشد.  پرده برداری اصولی او در مقابل جان یکی از بهترین لحظات این فصل بوده است و بی صبرانه منتظریم در مورد این شخصیت و گذشته ی پرتنشش با برادران هلمز بدانیم.  در آن واحد، به نظر می رسد که بعید است بازگشت موریارتی در پایان نفسگیر سه سال پیش مطرح شود، اما امید به اینکه این قسمت از شخصیت منفی جدیدش بهره ببرد و این فصل را در اوج به پایان برساند.
 
Screen Rant
جهش منطقی بزرگیست که بشود باور کرد کالورتن همان کسی که این قسمت می خواهد باشد، حتی وقتی که تنها هدفش انحراف از پیچش داستانیست که خواهر شرلوک ظاهراً بخشی از نقشه ی موریارتی برای انتقام گرفتن بعد از مرگ است. در مجموع، کاراگاه دروغگو مخلوطی از لحظات سرگرم کننده ی منحصر به فرد سریال شرلوک است و سریالی که برای دستیابی به پایانی غافلگیرکننده، بیش از حد تلاش می کند.
 
AV Club
"کاراگاه دروغگو" آن قدر خیره کننده پیش می رود که ممکن است کمبودهاش به چشم نیایند. این قسمت حاوی دیالوگ های شلاقی بهترین قسمت های فصل های قبل، ارتباط هوشمندانه ی داستان شخصیت ها و داستان های اصلی که قسمت هایی مثل "سقوط رایخنباخ" را جذاب کرده بود و یک شخصیت منفی - در واقع دو تا - است که با موریارتی اندرو اسکات رقابت می کند (شاید یکی از آن ها از او سبقت بگیرد). چندین پیچش داستان خوب دارد، بعضی از آن ها برای کسانی که داستان های اصلی را خوانده اند آشناست و بعضی نه. این قسمت احساساتی، خنده دار و تاثیرگزار و هوشمندانه و خلاصه فیلم نامه ی محشری است. اما چون از همه جهت خوب است دلیل نمی شود که کاملا موفق باشد و فیلم نامه ی موفات جایی که مهم است کمی افت می کند. انگار که به خاطر استعداد چشمگیرش نمای کلی را نمی بیند. این داستان هلمز و واتسون است که وقت اضافی برای همه چیز دارد به جز آنها.
 
Independent 
جونز یک سریال خوش ساخت تلویزیونی را به مرحله ای بالاتر از خودش ارتقا داد. اینکه بتوانیم زودتر از خود سریال اتفاقات را حدس بزنیم اهمیت نداشت. این بخشی از جنبه ی سرگرم کننده ی هوشمندانه و خودسرانه سریال بود. دقیقا تا پایان، این قسمت با معرفی یک هلمز مونث که قبلا فرض کرده بودیم روان شناس واتسون، "ای" دردسرساز یا الیزابت و یا دختر افسرده و ترد شده ی اسمیت است، امکان غافلگیری اش را حفظ کرده بود. البته، هنوز هم مطمئن نیستیم که "ای" چه بود. 
 
Digital Spy
کاراگاه دروغگو یک معمای غیرمعمول است و هر کسی را که دوست دارد سریال در مورد دردسرهای جان و شرلوک در حین حل پرونده باشد بدون شک ناامید خواهد کرد. اما به هر حال معمایست که تا لحظات آخر با انتظاراتمان درباره ی داستانی که موفات می خواد بگوید بازی می کند. آیا این داستان دشمن ظاهرا شکست ناپذیر و مسیرهای هولناکی که قهرمانانمان برای متوقف کردنش باید بپیمایند؟ یا داستان شرلوک تحت تاثیر مواد است که چطور اشتباه کرده بود؟ ممکن است کالورتن اسمیت بی گناه باشد، اگرچه شخصیت فوق العاده چندش آوریست؟ به خاطر موفات و اجراهای فوق العاده ی همه ی بازیگران عالی این سریال است که هر کدام از این احتمالات قابل باور است. ما مجذوب تمام پیچ و تاب های این سفر گیج کننده می شویم.
 
Flickering Myth
توبی جونز آن قدر به زیبایی مشاعرش را از دست می دهد که کمی کلافه کننده است که فیلم نامه و محل دست و پای کالورتن اسمیت را بسته اند. او حتما باید از جولان در بخش بیمارستان خودش راضی باشد و ما هرگز قتل ها یا مقتول هایش را نمی بینیم (که عجیب است و اصلا رضایت بخش نیست) - فقط حرف است و خودنمایی...همین طور استفاده از خواهر هلمز یک حرکت ساده اما جسورانه بود - چیزی که قبلا در نظر گرفته نشده بود. همچنین هنوز اوبه عنوان شرینفورد معرفی نشده است سوالی که برای قسمت بعد می ماند. آیا شرینفورد برادر چهارم است؟ مکان است؟ سلاح است؟ حسی به ما می گوید که هفته ی آینده همه چیز با موریارتی گره خواهد خورد و به پایان خواهد رسید. 
 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:29 | نویسنده : شرلوک
کاور موسیقی متن شرلوک توسط گروه Aurum Quartet---نویسنده : محمدامین فیروزی
نظرات

کیفیت 720 (23 مگابایت):دانلود
کیفیت 480 (6 مگابایت):دانلود

تعداد بازدید از این مطلب: 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

پنج شنبه 20 آذر 1399 ساعت : 22:26 | نویسنده : شرلوک
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
I'm bored of being bored because being bored is SO boring since 2011 (عضو باشگاه نویسندگان میهن بلاگ) Bakerstreet.ir
منو اصلی
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 126
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 83
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 90
:: بازدید ماه : 150
:: بازدید سال : 772
:: بازدید کلی : 772
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان شرلوک هلمز ساکن ۲۲۱ بی خیابان بیکر و آدرس bakerstreet.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.