متن آخرین نامه ای كه شرلوك هولمز به دكتر جان واتسون نوشت...
" واتسون عزیزم. این چند سطر را به لطف آقای موریارتی می نویسم كه منتظر است كارم كه تمام شد آخرین مباحثه ی خود را آغاز نماییم...موریارتی اطلاعاتی به من داده است از شیوه هایی كه به كار می بسته تا از چنگ پلیس انگلستان در امان باشد و نیز از حركات من خبر بگیرد. و این اطلاعات نظر قبلی و بسیار مثبت مرا در باب قابلیت های او تایید می كند. وقتی فكر میكنم كه قادر خواهم بود كه جامعه را از تاثیرات مخرب ادامه ی حضور موریارتی آزاد كنم احساس رضایت می كنم..هر چند كه این كار متاسفانه به بهایی تمام می شود كه برای دوستان من, و مخصوصا برای تو واتسون عزیز, رنج آور خواهد بود. ولی پیش از این برایت توضیح داده بودم كه كار و حرفه ی من در هر حال به نقطه ی بحران خود رسیده است و هیچ نقطه ی پایان ممكنی برای ان از نظر خود من دلپذیرتر از همین پایان حاضر نمی توانست باشد. درحقیقت اگر به من اجازه بدهی اعترافی بكنم, باید بگویم كه می دانستم, با اعتقاد كامل می دانستم كه نامه ی رسیده از مایرینگن چعلی است.ولی گذاشتم به ماموریت پزشكی ات بروی, چون بر این باور بودم كه تحولی از همین نوع پیش خواهد آمد...